خیال چشم تو در خاطرم گذر نکند
که از دل آنمژه شوخ سر بدر نکند
شکسته پای تراز من شدست کینه من
که هرگز از دل بیرحم تو سفر نکند
اگر زبان قلم را هزار جا ببرم
بشکوه ات چو رسد قصه مختصر نکند
هوای کوی تو دارند جان و دل اما
که پیش می رود ار گریه راه سر نکند
بپا نمی رودم خاری از ره عشقت
که همچو رشته گوهر ز سر گذر نکند
نمی رسد بمیان طره دلاویزت
که تا زپیچ و خمی کسر از آن کمر نکند
لب کلیم سخن سنج نیست گاه خمار
ز هم جدا نشود تا زباده تر نکند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی عشق و دلتنگی را به تصویر میکشد. شاعر ابراز میکند که خیال چشمان محبوبش هرگز از یادش نمیرود و از دلش پاک نمیشود. او از شکایت دل و کینهای که در دل دارد سخن میگوید و میگوید که حتی با نوشتن هزاران داستان هم نمیتواند غم خود را بیان کند. عشق و دلدادگی او به محبوبش همچنان پابرجاست و از جدایی و دوری رنج میبرد. در این شعر، زیبایی و دشواریهای عشق به طور عمیق توصیف شده و نشاندهنده ارتباط پرعمق عاطفی شاعر با معشوق است.
هوش مصنوعی: تصور چشمان تو هرگز از ذهنم نمیگذرد، زیرا آن مژههای بازیگوش هنگام گذشتن از دل من، نمیتوانند دور شوند.
هوش مصنوعی: پای تراز من به خاطر کینهام شکسته است، زیرا این کینه هرگز از دل بیرحم تو دور نخواهد شد.
هوش مصنوعی: اگر بخواهم به هزار شکل و جا از زیباییها و ویژگیهای تو بگویم، وقتی که به سراغ داستانی مختصر بروم، نمیتوانم به خوبی از شکوه و عظمت تو حرف بزنم.
هوش مصنوعی: جان و دل آنها کاملاً مشتاق و آماده دیدار تو هستند، اما با این حال، اگر بگریند و اشک بریزند، نمیتوانند راهی برای رسیدن به تو پیدا کنند.
هوش مصنوعی: من از عشق تو هیچگاه از مسیر خود خارج نمیشوم، زیرا تو همچون رشتهای از جواهر هستی که هیچ چیز نمیتواند تو را از راهت منحرف کند.
هوش مصنوعی: موهای زیبا و دلربایت به خوبی قابل مشاهده نیستند، چرا که پیچ و خم آن به قدری زیاد است که هیچ چیزی از زیبایی آن کم نمیکند.
هوش مصنوعی: لب سخنگوی کلیم (موسی) آنقدر دقیق و سنجیده نیست که گاه از حالت نشئگی و مستی جدا نشود تا به او اجازه دهد بیشتر از باده بگوید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نشان آخر عهد و زوال ملک ویست
که در مصالح بیچارگان نظر نکند
به دست خویش مکن خانگاه خود ویران
که دشمنان تو با تو ازین بتر نکند
چه شد که یار به بالین ما گذر نکند
به چشم لطف به بیمار خود نظر نکند
صبا ز محنت شبهای ما خبر دارد
ز حال بیخبرانش چرا خبر نکند
مرا که چهرهٔ شمعی و خرقهٔ عسلی است
[...]
اگر سرشک منت خاک راه تر نکند
ترا ز حالت من دیگری خبر نکند
ریاض حسن ترا خرمی است اردی و دی
مگر به باغ تو باد خزان گذر نکند
ستودن تو دریغ آیدم به سنگدلی
[...]
کسی به حالت بییاریت نظر نکند
گلوی خشک تو ز آب فرات تر نکند
تو دادگر شو اگر رحم دادگر نکند
بکن هر آنچه دلت خواست او اگر نکند
صدای نالهٔ مظلوم در دلِ ظالم
به سنگِ خاره کند گر اثر اثر نکند
ببین به بینالنهرین انگلیس آن ظلم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.