شمع بزمی و چو یوسف به نظر میآیی
از کدام انجمن ای جان پدر می آیی
نیست مرغان چمن را خبر از آمدنت
بس که چون بوی گل و باد سحر میآیی
سرو چون سایه نفس سوخته در دنبالت
از کجا برزده دامن به کمر میآیی
چهره افروخته پوشیده قبای گل نار
بر سر سوختگان همچو شرر میآیی
هر کجا جلوه کنی سبز شود شاخ نبات
همچو طوطی مگر از کان شکر میآیی
پی نبردست کسی جای تو شبها به کجاست
می روی شام چو خورشید و سحر میآیی
تشنه گان را ز لب خود دم آبی ندهی
گرچه سیرابتر از لعل و گهر میآیی
شبنم از روی تو می ریزد و گل می روید
از کدامین چمن ای غنچهٔ تر میآیی
سیدا پیکر خود فرش رهت ساخته است
بامیدی که تو از خانه به در میآیی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
رخ برافروخته دیگر به نظر میآیی
از شکار دلگرم که دگر میآیی؟
از صدف گوهر شهوار نیاید بیرون
به صفایی که تو از خانه به در میآیی
میچکد آب حیات از گل رخسار ترا
[...]
ای ستمگر ز کجا تازه و تر می آیی
دامن آلوده به خوناب جگر می آیی
در بغل شیشه و خنجر به کمر می آیی
چهره افروخته چون می به نظر می آیی
گه به رو میدوی و گاه به سر میآیی
نیستی اشک چرا اینهمه تر میآیی
درد فرصت ز هجوم املت باز نداشت
سنگها بسته به دامان شرر میآیی
زین تخیل که فشردهست دماغ هوست
[...]
باز سرگرمتر از رقص شرر میآئی
شعلهسان بر زده دامن به کمر میآئی
عرق آلودهتر از لاله تر میآئی
رخ برافروخته دیگر به نظر میآئی
کو بشیری که بگوید ز سفر میآیی
خرم آن روز که بینم تو ز در میآیی
مردم دیده نیابد به نظر مردم را
تو پری مردم چشم و به نظر میآیی
سرخوش از وصل زلیخا و عزیزی در مصر
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.