ز رخ گر آن پری رو دور گرداند نقابش را
کند سنگ فلاخن چرخ ماه و آفتابش را
سر خود آرد و در حلقه فتراکش آویزد
اگر آهو ببیند شوخی چشم رکابش را
درون کلبه تاریک خود چشمی که من دارم
فلک پیراهن فانوس سازد ماهتابش را
دهد جان کشته معشوق را کیفیت عاشق
به پرواز آورد پروانه ام مرغ کبابش را
به چشمش هر که اندازد نظر خاموش می گردد
نباشد سرمه حاجت نرگس چشم سیاهش را
پریشان است همچون زلف خوبان سرو در گلشن
مگر از جوی سنبل باغبان دادست آبش را
به توران سیدا ناصرعلی از هند اگر آید
بگوید بی تأمل طوطی کلکم جوابش را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیبایی و جذبه معشوق پرداخته است. شاعر با استفاده از تصاویر زنده، زیبایی چهره و چشمان معشوق را توصیف میکند و بیان میکند که چگونه تنها نگاهی از او میتواند انسانی را خاموش و بیحرکت کند. همچنین به تضادهای زیبایی اشاره میشود که در آن آهو و پروانهها به عشق و فریبایی معشوق اشاره دارند. شاعر با استفاده از استعارههایی همچون «پری رو» و «خواب نرگس» به زیباییهای طبیعی و الهامبخش عشق میپردازد و در انتها به نگاهی به دور از تردید و با اطمینان اشاره میکند که معشوق تحت تأثیر این زیباییها قرار دارد.
هوش مصنوعی: اگر آن پریرو (دختر زیبا) نقابش را کنار بزند، چهرهاش چون سنگی است که به دور میچرخد، مثل ماه و آفتاب که در آسمان در حال حرکت هستند.
هوش مصنوعی: اگر آهو در حال دویدن باشد و کسی قصد داشته باشد که او را به دام اندازد، او به سادگی در آن حلقه گرفتار میشود و نمیتواند از آن آزاد شود. در واقع، نباید به شوخی های دیگران باور کرد، چون ممکن است به دردسر بیفتی.
هوش مصنوعی: در کلبهی تاریکم، نوری دارم که میتواند آسمان را روشن کند و ماه را همچون پیراهن فانوس بپوشاند.
هوش مصنوعی: عشق میتواند جان انسان را به خاطر معشوق تحت تاثیر قرار دهد، به گونهای که احساسات عاشق به اوج میرسد و همچون پروانهای به دور شمع معشوق میچرخد، در حالی که خودش در خطر سوختن است.
هوش مصنوعی: هر کس به چشمان او نگاه کند، بیدرنگ خاموش میشود و نیازی به سرمه برای زیباتر شدن چشمان سیاه او نیست.
هوش مصنوعی: درد و بلای عاشقانه، مانند زلف پریشان محبوبان، در میان گلها به چشم میخورد. اما این حالت ناشی از محبت باغبان است که به گلها آب میدهد و زندگی میبخشد.
هوش مصنوعی: اگر سیدا ناصرعلی از هند به سرزمین توران بیاید و بدون هیچ معطلی بگوید که همه شما طوطی هستید، پس به او پاسخ دهید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نهفتن در دل و جان درد و داغ آن پریوش را
توانم گر توان پوشید با خاشاک آتش را
ز سینه آه حسرت می کشم چون تیر از ترکش
که کی سازد تهی بر سینه ام آن ترک ترکش را
منقش گشت رخسارم بخون چون لاله زار آن به
[...]
ز آه سرد پروا نیست عشاق بلاکش را
کند بر دود صبر آن کس که می افروزد آتش را
فلک با مردم ممتاز خصمی بیشتر دارد
کمان اول کند آواره تیر روی ترکش را
به فریاد سپند ما درین محفل که پردازد؟
[...]
درین کشور چه میپرسی غرور حسن سرکش را
که با شمشیر چوبین می کشند اطفال آتش را
ز گلشن می رسم چون خسته ای کز جنگ برگردد
که گلبن بر دلم از تیر خالی کرده ترکش را
درین گلشن من آن نخل کهن پرورده ی خشکم
[...]
به نرمی میتوان تسخیر کردن خصم سرکش را
به آب آهن برون میآورد از سنگ آتش را
تلاش همدمی با تیرهروزان میمنت دارد
که طول عمر بخشد الفت خاکستر آتش را
ازین غیرت که با روی تو دارد نسبتی مشکل
[...]
نباشد مامنی چون پیکر ما عشق سرکش را
که نبود غیر خاکستر حصاری امن، آتش را
دل یکدسته عاشق تا بکی گرد سرت گردد
حیا را کارفرما، دسته کن زلف مشوش را!
برو ساقی که من از ساغر آن چشم سرمستم
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.