گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
سیدای نسفی

نسیم صبح پیامی رساند در گوشم

که شد گل چمن انتظار آغوشم

کدام سرو مرا در کنار می آید

چو بال فاخته پرواز دارد آغوشم

بود ز بوی گلم کوچه باغها لبریز

از این چه سود که گلچین کند فراموشم

به کوی عشق سبکروترم ز سایه خویش

به دامنی نرسیدست گرد پاپوشم

به دام بی پر و بالی کشیده اند مرا

نمی کنند رها آنقدر که می کوشم

حذر ز تیر ملامت نمی کنم هرگز

لباس پاره به بر دارم و زره پوشم

برون ز هستی خود سیدا نمی آریم

که داده است مرا دارویی که بیهوشم