گنجور

 
سیدای نسفی

چشم شوخش در گلستان آمد و خنجر کشید

نرگس از برگ گل سوسن سپر بر سر کشید

باغبان فرمود گلشن را به استقبال او

گل به ایثار قدومش در طبق ها زر کشید

سبزه بر سر داشت با خطش کند گردنکشی

جبرئیل سنبل زلفش رسید و بر کشید

قامتش در خانه فانوس باشد جلوه گر

بر سر بازار آمد شمع و خود را بر کشید

تا سحر می آمد از مهتاب من بوی کباب

آن بت شبگرد من امشب کجا ساغر کشید

صفحه رخسار او را کرد خط زیر و زبر

سبزه بیگانه آخر زین گلستان سر کشید

سیدا عکس رقیب آئینه ام را زد به سنگ

انتقام خویش این زنگی ز روشنگر کشید

 
 
 
ابن یمین

صبح صادق بیرق نور از افق چون برکشید

خسرو سیارگان از باختر لشکر کشید

شاه ترک از باختر با تیغ زرین حمله کرد

رای هند از رأی او رایت سوی خاور کشید

شد روان کشتی برود نیل چون ملاح غیب

[...]

امیرعلیشیر نوایی

صبح چون رایت به فرق خسرو خاور کشید

باده خوش باشد ز جام خسروانی در کشید

کو کله کج نه به مستی هر که در وقت صبوح

لاله‌سان در جام یاقونی می احمر کشید

زیبدش در باغ رعنایی نمودن هرگه او

[...]

فضولی

هر که در بزم بلا جام توکل در کشید

از خمار محنت و غم درد سر کمتر کشید

نشئه ذوق ظفر در ساغر بزم بلاست

ای خوش آن مستی که می مردانه تن ساغر کشید

طالب نام نکو را نیست باکی از بلا

[...]

کلیم

نیست مو کز فرق ما برگشته‌بختان سر کشید

بر سر شوریدگان سودای او لشکر کشید

ای دل از گرمی خورشید قیامت باک نیست

آه سردی میتوان در عرصه محشر کشید

من که یک دستم به جیب و دست دیگر بر سر است

[...]

صائب تبریزی

تا خط مشکین لب لعل ترا در بر کشید

موج بیتابی الف بر سینه کوثر کشید

زنگ هستی از دل ما برد ذوق نیستی

عود ما آخر دم خوش در دل مجمر کشید

این که گرد ماه تابان می نماید هاله نیست

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه