گنجور

 
کلیم

نیست مو کز فرق ما برگشته‌بختان سر کشید

بر سر شوریدگان سودای او لشکر کشید

ای دل از گرمی خورشید قیامت باک نیست

آه سردی میتوان در عرصه محشر کشید

من که یک دستم به جیب و دست دیگر بر سر است

چون توانم شاهد مقصود را در بر کشید

تا نگردد خیره هنگام تماشای رخت

دود آهم سرمه‌ای در چشم ماه و خور کشید

خوش سخن مستانه می‌گوید کلیم امشب مگر

از شراب مدحت روح الامین ساغر کشید

ای خداوندی که از نیروی اقبال بلند

چرخ را از کهکشان قدر تو خط بر سر کشید

چرخ را سرهنگ جاهت شب به نمرودی گرفت

تا سحر از مطبخ جود تو خاکستر کشید

بهر تحریر ثنایت دهر در هر سرزمین

صفحه‌های خاک را از جاده در مسطر کشید

فاخته کوکو نگوید زان که از امداد تو

داشت هرکس آرزویی تنگ اندر بر کشید

بر زمین زد شمع در پیشت کلاه از جور باد

دود آهی بس ز جان دردپرور بر کشید

سوخت باد از آتش قهر تو نامش شد سموم

انتقام شمع را عدل تو از صرصر کشید

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
ابن یمین

صبح صادق بیرق نور از افق چون برکشید

خسرو سیارگان از باختر لشکر کشید

شاه ترک از باختر با تیغ زرین حمله کرد

رای هند از رأی او رایت سوی خاور کشید

شد روان کشتی برود نیل چون ملاح غیب

[...]

امیرعلیشیر نوایی

صبح چون رایت به فرق خسرو خاور کشید

باده خوش باشد ز جام خسروانی در کشید

کو کله کج نه به مستی هر که در وقت صبوح

لاله‌سان در جام یاقونی می احمر کشید

زیبدش در باغ رعنایی نمودن هرگه او

[...]

فضولی

هر که در بزم بلا جام توکل در کشید

از خمار محنت و غم درد سر کمتر کشید

نشئه ذوق ظفر در ساغر بزم بلاست

ای خوش آن مستی که می مردانه تن ساغر کشید

طالب نام نکو را نیست باکی از بلا

[...]

صائب تبریزی

تا خط مشکین لب لعل ترا در بر کشید

موج بیتابی الف بر سینه کوثر کشید

زنگ هستی از دل ما برد ذوق نیستی

عود ما آخر دم خوش در دل مجمر کشید

این که گرد ماه تابان می نماید هاله نیست

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
واعظ قزوینی

تا هوای سرمه گشتن ز استخوانم سر کشید

از نگاه تند چشم او بمن خنجر کشید

نیست برتر از تلاش پستی خود پله یی

گر بود انصاف، باید سنگ را با زر کشید

هر سر مویم بدست صد شکست افتاده است

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه