بر سر بالینم آن گل آمد و خندید و رفت
آرزوهایی که در دل داشتم فهمید و رفت
ساغر خود را تهی برد از کف دریا حباب
عالم آبی که می گفتند او را دید و رفت
مادر دوران مرا روزی که بر گهواره بست
رشته محنت به دست و پای من پیچید و رفت
می شود فردا ترازو بر سر او سایبان
هر که اینجا کرده های خویش را سنجید و رفت
ای خوش آن مرغی که در بستان سرای روزگار
سر برآرود از درون بیضه و بالید و رفت
گوشه گیران را خموشی می کند عالی گهر
از لب دریا دهان خود صدف پوشید و رفت
هر که چون مینای بتی گردنکشی در پای داشت
حاصل خود داد از ست و به سر غلطید و رفت
دل ز دست آرزوها خون شد و از دیده ریخت
عمرها بودیم با هم عاقبت رنجید و رفت
هر که در هنگام رحلت زین چمن برگی بزد
از بیابان عدم در هر قدم گل چید و رفت
قصه دنیاپرستان جهان نشنیدنیست
حرفی از دیوانهای دیوانهای پرسید و رفت
باغبانی دوش خون می داد چون گل خلق را
برگ ریزان خزان شد کف به کف مالید و رفت
سیدا آمد به کویت شب به چندین اضطراب
تیغ بر کف داشتی از خوی تو ترسید و رفت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف لحظات زیبای زندگی میپردازد که گذرایند و به زودی از دست میروند. او از گل و آرزوها، ساغری که از کف دریا خالی شده و مادرش که مسؤولیتها و دردها را بر دوش او انداخته سخن میگوید. همچنین، به مراقبتی که باید از اعمال و رفتار خود داشته باشیم اشاره میکند و به زندگی مدام در حال تغییر و ناپایداری اشاره دارد. در پایان، شاعر به درد و رنج ناشی از جدایی و گذر زمان میپردازد و به بیتفاوتی دنیاپرستان نسبت به این حقایق اشاره میکند. در کلیت، شعر بیانگر عواطف عمیق انسانی و ناپایداری زندگی است.
هوش مصنوعی: بر سر تخت من آن گل آمد، خندید و سپس رفت. آرزوهایی که در دل داشتم را فهمید و از آنجا دور شد.
هوش مصنوعی: شراب خود را از دریای حبابی و بیمحتوا پر کرد و از دستش فرو ریخت. او آبی را که همیشه دربارهاش صحبت میکردند، دید و از آنجا رفت.
هوش مصنوعی: مادر من زمانی که مرا در گهواره گذاشت، با نوعی از سختیها و مشقتها، زندگیام را پر کرد و خود از آنجا رفت.
هوش مصنوعی: فردا ممکن است تقدیر و سرنوشت فردی که در اینجا اقداماتش را بررسی کرده و از آنجا رفته، بر او تصمیم بگیرد و راست و درستی اعمالش را در پیش رویش بگذارد.
هوش مصنوعی: خوشا به حال آن پرندهای که در باغ زندگی متولد شده و از تخم خارج شده و رشد کرده و پرواز کرده است.
هوش مصنوعی: کسانی که در کنج نشستهاند و از دنیا دور شدهاند، به دلیل ارزشمندی درونشان، ساکت میشوند. مانند صدفی که در دریا است و دهانش را بسته و به آرامی میرود.
هوش مصنوعی: هر کسی که مانند مینای یک تندیس، مغرور و بلندپرواز باشد و نتواند تواضع داشته باشد، در نهایت به نتیجهای نرسیده و از دست میدهد و به راه خود ادامه میدهد.
هوش مصنوعی: دل به خاطر آرزوها بسیار آسیب دید و اشکهایم سرازیر شد. سالها در کنار هم بودیم، اما در نهایت ناامید شد و از من جدا شد.
هوش مصنوعی: هر کس که در هنگام وداع از این دنیا، برگی از جمال و زیبایی این زندگی بکند، در راهی که میرود، از وجود گلهای خوشبو و زیبا بهرهمند گشته و میگذرد.
هوش مصنوعی: داستان کسانی که تنها به دنیا و مادیات اهمیت میدهند، شنیدنی نیست. شخصی از دیوانگی یک دیوانه سوالی کرد و سپس آنجا را ترک کرد.
هوش مصنوعی: باغبان شب گذشته به خاطر گلها اشک ریخت و وقتی که فصل خزان شروع شد، برگها یکی پس از دیگری فرو افتادند و او با دلی پر از اندوه به کار خود ادامه داد و رفت.
هوش مصنوعی: سیدا به سوی محل تو آمد، اما به خاطر نگرانی و اضطرابهای متعدد، با تیغی در دستش وارد شد. او از خوی و رفتار تو ترسید و در نهایت رفت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دوش غم بر گریههای زخم ما خندید و رفت
پارهای بر ریشهای ما نمک پاشید و رفت
عید نومیدی مبارک باد کز رویش نگاه
همچو اشک حسرتم در خاک و خون غلتید و رفت
شب در آمد غم درون از رخنههای سینهام
[...]
دوش آن نامهربان احوال ما پرسید و رفت
صد سخن سر کرد، اما یک سخن نشنید و رفت
هر که آمد در غم آباد جهان، چون گردباد
روزگاری خاک خورد، آخر به خود پیچید و رفت
وقت آن کس خوش که چون برق از گریبان وجود
[...]
تخم اشک از کف بنه ای دل که مانند سحاب
تا بپاشی تخم، می باید ز هم پاشید و رفت
چون قدح کآید بر مینا، شب آمد پیش من
گریه کردم از برای ماندنش، خندید و رفت
بس که خاک این چمن سرگشتگی می آورد
[...]
بر سر راهش فتاده غرق اشگم دید و رفت
زیرلب بر گریهٔ خونین من خندید و رفت
از دو عالم بود در دستم همین دین و دلی
یکنظر دردیده کردآن هر دون را دزدید و رفت
گرچه دل از پا درآمد در ره عشقش ولی
[...]
شوخ شاطر خانه ام را آمد و پرسید و رفت
دامن خود را به اطراف کمر پیچید و رفت
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.