راست گویم من اگر خود مرد دهقان بودمی
هر درختی غیر تاک از باغها بدرودمی
پس به جای هر درختی تا ککی بنشاندمی
نیز صد تاک دگر بالله بر آن افزودمی
بهر هر تاکی پس از میخانه چون ببریدمی
وانگهی از خم بهر جو چشمه ای بگشودمی
تا نگه دارم من از چشم بدان پاکان تاک
نی به روز و نی به شب یک لحظه ای نغنودمی
چونکه آنها را به کام دل به بار آوردمی
دانه ی انگور آنها را به کس ننمودمی
چیدمی انگور آن بر دوش خود بگرفتمی
پس ره میخانه با بار گران پیمودمی
پس به دست خود همه انگورها افشردمی
کردمی در خم سر آن را به گل اندودمی
وانگهی هم روز و هم شب پای خم بنشستمی
از شعف گاهی به پای خم سر خود سودمی
چون رسیدی باده اول سجده ی حق کردمی
نی همین سجده، نمازی هم بر آن افزودمی
از نشاط و شوق آنگه دوره ای رقصیدمی
بوسه بر خم دادمی آنگه سرش بگشودمی
پس از آن می یک دو کف بر خویشتن افشاندمی
خرقه و سجاده خود را به می آلودمی
پس لب خود بر لب خم با ادب بنهادمی
آنچه بودی من در آن پیمانه سان پیمودمی
در ته آن ای «صفایی» چیزی ار ماندی به جای
حسبة لله تورا هم جرعه ای بخشودمی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این متن به عشق و شوق خود به شراب و لذتهای آن اشاره میکند. او اگر دهقان بود، از هر درختی به جز تاک میگذشت و به جای هر درخت، درختی از تاک میکاشت. او در وصف انگور و میخانه به تفصیل صحبت میکند و از مراحل درست کردن شراب، از چیدن انگور تا فشار دادن و تبدیل آن به می، صحبت میکند. شاعر همچنین احساساتش را در حین نوشیدن شراب توصیف میکند، از سجده به خاطر نعمت شراب گرفته تا شور و شوقی که او را به رقص وادار میکند. در نهایت به نوعی تقدس و احترام به شراب اشاره میکند و میگوید اگر چیزی در ته پیمانه باقی مانده باشد، آن را به خداوند هدیه میدهد. این شعر در واقع نمایانگر عشق به زندگی و لذتهای آن است.
هوش مصنوعی: اگر من خودم کشاورز بودم، با کمال صداقت میگویم که هر درختی به جز انگور را از باغها قطع میکردم.
هوش مصنوعی: بهجای هر درختی که بکارم، اگر یک گیاه کوچک هم بکارم، بهتر است، زیرا میتوانم صد تاک دیگر بر آن بیفزایم.
هوش مصنوعی: هر بار که از میخانه بیرون میروم، برای هر تاکی که در آنجا بود، چشمهای از جو به راه میاندازم.
هوش مصنوعی: من میکوشم تا همیشه از دیدهی این افراد نیکوپیمان محافظت کنم، نه در روز و نه در شب، حتی یک لحظه هم آرام نخواهم نشست.
هوش مصنوعی: من دانههای انگور را با دلخواه و عشق برای آنها به بار آوردم و هیچکس را در آن مورد شریک نکردم.
هوش مصنوعی: انگورهایی را چیدم و به دوش خود حمل کردم و سپس با این بار سنگین به سمت میخانه رفتم.
هوش مصنوعی: پس من همه انگورها را به دستان خود له میکردم و آن عصاره را در کاسهای که با گل پوشانده بودم، ریخته و آماده مینمودم.
هوش مصنوعی: در آن زمان که روز و شب در کنار جام خم نشسته بودم، از خوشحالی گاهی سرم را به جای خم میگذاشتم.
هوش مصنوعی: زمانی که به شراب اولی رسیدم، ابتدا برای حق سجده کردم و سپس برای آن، نمازی هم اضافه نمودم.
هوش مصنوعی: از شادی و علاقه، مدتی رقصیدم و لبانم را به خم نوشیدنی زدم، سپس سرم را بالا بردم و نگاه کردم.
هوش مصنوعی: پس از آن، مقداری از شراب را بر خود پاشیدم و پوشش و سجادهام را نیز به شراب آغشته کردم.
هوش مصنوعی: لبم را با احترام بر لب خم گذاشتم و هرآنچه بودم را در آن پیمانه ریختم.
هوش مصنوعی: اگر در عمق وجودت چیزی از تو باقی مانده، ای «صفایی»، به خاطر خالص بودن نیتت، جرعهای از آن را به تو میبخشیدم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
جان سگ دارم به سختی ورنه سگجان بودمی
از فغان زار چون سگ هم فرو ناسودمی
ورنه جانم آهنین بودی به آه آتشین
دیده چون پالونهٔ آهن فرو پالودمی
آه جان فرسا اگر در سینه نشکستی مرا
[...]
مرحبا ای آصف جم قدر کیوان رفعتم
کز سم اسب به مژگان گرد ره بزدودمی
بر جگر نگذاشت چرخم آب گونه دیده را
تا زدی آب رهت سقاییش فرمودمی
آفتابی سوی مغرب رفته و باز آمده
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.