رو که به مهمان تو مینروم ای اخی
بست مرا از طعام دود دل مطبخی
رزق جهان میدهد خویش نهان میکند
گاه وصال او بخیل در زر و مال او سخی
مال و زرش کم ستان جان بده از بهر جان
مذهب سردان مگیر یخ چه کند جز یخی
قسمت آن باردان مایده و نان گرم
قسمت این عاشقان مملکت و فرخی
قسمت قسام بین هیچ مگو و مچخ
کار بتر میشود گر تو در این میچخی
جنتی دل فروز دوزخیی خوش بسوز
چند میان جهان مانده در برزخی
سوی بتان کم نگر تا نشوی کوردل
کور شود از نظر چشم سگ مسلخی
زلف بتان سلسلهست جانب دوزخ کشد
ظاهر او چون بهشت باطن او دوزخی
لیک عنایات حق هست طبق بر طبق
کو برهاند ز دام گرچه اسیر فخی
جانب تبریز رو از جهت شمس دین
چند در این تیرگی همچو خسان میزخی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به مهمانی دعوت میشود و در مورد عشق و قناعت صحبت میکند. او بر این نکته تاکید میکند که رزق و روزی از جانب خداوند به انسان داده میشود و انسان نباید به مال و زر دنیا مغرور شود. شاعر به تقسیم روزیها اشاره میکند و warns میدهد که نباید در موضوعات تقدیر و قسمت خیانت کرد. او نیز به دشمنی و توجه به زیباییهای ظاهری هشدار میدهد و بر حقیقت باطن تأکید میکند. در نهایت، شاعر به سفر به تبریز و نور شمس دین اشاره میکند و تصور میکند که چگونه میتوان در تاریکیهای زندگی به سوی روشنایی و حقیقت حرکت کرد.
هوش مصنوعی: به مهمانی تو نمیآیم، ای برادر، زیرا دلم از غذای پختوپز برمیآید و ناراحت است.
هوش مصنوعی: نعمتهای دنیا را آشکار میکند و خود را پنهان میسازد، گاهی در لحظات نزدیک شدن به او، بخیل به نظر میرسد، ولی در مال و ثروت خود بسیار بخشنده است.
هوش مصنوعی: اگر مال و ثروت را از دست میدهی، برای جان خود از جانت مایه بگذار؛ دین و مذهب را به خاطر دنیا رها نکن؛ چرا که تنها در دنیا سرمایی بیش نیست.
هوش مصنوعی: به آن دسته از انسانها و سرنوشتهای خوب، نعمتها و روزیهای خوش میرسد، و این عشقورزان نیز سهم خود را از کشور و شادیها میبرند.
هوش مصنوعی: هیچوقت در مورد قسمت و تقدیر حرف نزن و در آن دخالت نکن، زیرا اگر تو در این موضوع کنجکاوی کنی، اوضاع بدتر خواهد شد.
هوش مصنوعی: بهشت دلی پر از نور و تابناک است، اما جهنمی هم وجود دارد که خوشیهای آن به شدت میسوزاند. چه تعداد افراد در این جهان در حال گذر از برزخ هستند!
هوش مصنوعی: به آنچه که از زیباییهای ظاهری و معشوقان مینگری به غیراز خودت توجه نکن، تا دچار سردرگمی و نادانی نشوی. اگر تنها به ظاهر چشم بدوزی، مانند چشم یک سگ در حالت بیمعنایی خواهی بود.
هوش مصنوعی: زلف معشوقان مانند زنجیری است که آدم را به جهنم میکشد، در حالی که ظاهری زیبا و مانند بهشت دارد، اما باطن او عذابآور و جهنمی است.
هوش مصنوعی: اما رحمتهای الهی همچون لایههای متعدد وجود دارد که میتواند انسان را از مشکلات و سختیها آزاد کند، حتی اگر او به شدت گرفتار و در بند باشد.
هوش مصنوعی: به سوی تبریز میروم و در دل این تاریکی، همچون انسانهای نادان به زندگی خود ادامه میدهم، در حالی که شمسالدین در این مسیر به من میتابد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.