ببسته است پری نهانیی پایم
ز بند اوست که من در میان غوغایم
ز کوه قافم من که غریب اطرافم
به صورتم چو کبوتر به خلق عنقایم
کبوترم چو شود صید چنگ باز اجل
از آن سپس پر عنقای روح بگشایم
ز آفتاب خرد گرچه پشت من گرم است
برای سایه نشینان چو خیمه برپایم
چو ابن وقت بود دامن پدر گیرد
چه صوفیم که به سودای دی و فردایم
مرا چو پرده درآویختی بر این درگاه
هم از برای برآویختن نمیشایم
ز لطف توست که از جغدیم برآوردی
چو طوطیان ز کف تو شکر همیخایم
اگر ز جود کف تو به بحر راه برم
تمام گوهر هستی خویش بنمایم
شکار درک نیم من ورای ادراکم
به پای وهم نیم من درازپهنایم
سخن به جای بمان خویش بین کجایی تو
مرا بجوی همان جا که من همان جایم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
به دیدنت که من خو گرفته می آیم
بکش به غمزه که بر خویش می نبخشایم
چو بهر دیدن روی خودم بخواهی کشت
به خشم روی نتابی، گرت به خواب آیم
شبی به خواب نیاسوده ام، بیا که مگر
[...]
نرفت راه بیابان و خسته شد پایم
اگر به سر نرود راه، من به سر آیم
به جستوجوی تو آشفته میروم چون باد
مگر به سایهٔ سروت دمی بیاسایم
تو خود به جای خودی در مقام نعمت و ناز
[...]
من آن نیم که زبان را به هرزه آلایم
به مدح و ذم خسان نوک خامه فرسایم
حدیث سفله خزف، عقد گوهر است سخن
زهی سفه که من این را به آن بیارایم
به ژاژ خاییم از دست رفت مایه عمر
[...]
به مهر داغ رسیده است جمله اعضایم
ز پای تا به سر خویش چشم بینایم
چه لازم است چو مجنون شوم بیابان گرد؟
که از غبار دل خود بس است صحرایم
نمی شود نشود داغ لاله ها ناسور
[...]
روم چو از سر کویش، نمیرود پایم
چو آب میروم و همچو ریگ بر جایم
به راه شوق، نشان تا ز نوک خاری هست
ز برگ لاله و گل، پا نمیخورد پایم
ز عشق بس که پریشانم، اهل عالم را
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.