همه بازان عجب ماندند در آهنگ پروازم
کبوتر همچو من دیدی که من در جستن بازم
به هر هنگام هر مرغی به هر پری همیپرد
مگر من سنگ پولادم که در پرواز آغازم
دهان مگشای بیهنگام و می ترس از زبان من
زبانت گر بود زرین زبان درکش که من گازم
به دنبل دنبه می گوید مرا نیشی است در باطن
تو را بشکافم ای دنبل گر از آغاز بنوازم
بمالم بر تو من خود را به نرمی تا شوی ایمن
به ناگاهانت بشکافم که تا دانی چه فن سازم
دهان مگشای این ساعت ازیرا دنبل خامی
چو وقت آید شوی پخته به کار تو بپردازم
کدامین شوخ برد از ما که دیده شوخ کردستی
چه خوانی دیده پیهی را که پس فرداش بگدازم
کمان نطق من بستان که تیر قهر می پرد
که از مستی مبادا تیر سوی خویش اندازم
یکی سوزی است سازنده عتاب شمس تبریزی
رهم از عالم ناری چو با این سوز درسازم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به پرواز و جستوجوی خود میپردازد و به تفاوت خود با دیگران اشاره میکند. او خود را چون کبوتر پرندهای میداند که در تلاش برای اوج گرفتن است. شاعر به دیگران هشدار میدهد که زبانشان را بیموقع نگشایند، زیرا او میتواند آسیب رساند. او به دنبل (نوعی حیوان) اشاره کرده و بیان میکند که اگر از ابتدا با احتیاط برخورد کند، ممکن است آسیب ببیند. در پایان، شاعر به قدرت واژهها و تاثیر آنها اشاره کرده و از سوز و عتاب شمس تبریزی میگوید که او را از عالم مادی جدا میکند. در مجموع، شعر به کشف حقیقت و پرواز روحی اشاره دارد.
هوش مصنوعی: همه پرندهها شگفتزده شدند از نحوه پرواز من. آیا تا به حال کبوتر مانند من را دیدهاید که اینقدر در تلاش برای پرواز است؟
هوش مصنوعی: در هر زمانی هر پرندهای به سمت پرندهای دیگر پرواز میکند، اما من مثل سنگی سخت و بیحرکت هستم که نمیتوانم پرواز کنم.
هوش مصنوعی: به موقع صحبت کن و بیدلیل سخن نگو، زیرا زبان من ممکن است تو را بسوزاند. حتی اگر زبان تو از طلا باشد، بهتر است که از من دوری کنی.
هوش مصنوعی: دنبل به دنبه میگوید: درون من چیزی وجود دارد که میتواند تو را بشکافد. اگر از ابتدا با محبت و ملایمت با من رفتار کنی، میتوانیم به هدف برسیم.
هوش مصنوعی: شما را به آرامی نوازش میکنم تا در برابر ناگهانیها احساس امنیت کنی، و سپس به شکافندگیهایی میپردازم تا بفهمی چه هنری در چنگ دارم.
هوش مصنوعی: در حال حاضر دهانت را باز نکن، زیرا هنوز نادانی. وقتی زمان مناسب برسد، کار پخته و حسابشدهای انجام میدهم.
هوش مصنوعی: کدام هنرمند خوشچهره از ما را دیدهای که تو را با ناز و بیاعتنایی ترک کند، چه بسا پس از آنکه به تو نگاهی انداخت، فردایش دلت را بشکاند.
هوش مصنوعی: ای کلام، مرا از خود دور کن تا تیر خشم و قهر نزنم، زیرا نکند از سر مستی این تیر به خودم اصابت کند.
هوش مصنوعی: سوزی وجود دارد که شمس تبریزی را میسازد و من از دنیای آتش دور میشوم اگر با این سوز در ساز خود به حرکت درآیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فغان از مردمِ چشمم که بیرون می دهد رازم
نمی یارم به کس دیدن چو این دیده ست غمّازم
به خاطر یاوه می رانم سخن با هر که می گویم
به باطن دوست می بینم نظر با هر که اندازم
چنان مستغرقِ شوقم که بی خود می کند ذوقم
[...]
ندانم کیست اندر دل که در جان می خلد بازم
چنان مشغول او گشتم که با خود می نپردازم
همه کس با بتی در خواب و من در کنج تنهایی
چه باشد گر شبی پوشیده گردد دیده بازم
غمت کشت و هنوز امشب ز اقبال خیال تو
[...]
نگشتی روز من تیره، ندانستی کسی رازم
اگر دردت رها کردی که من درمان خود سازم
مکن جور، ای بت سرکش، مزن در جان من آتش
که گر سنگم به تنگ آیم و گر پولاد بگدازم
تنم خستی و دل بستی و اندر بند جان هستی
[...]
بگفتی هم شبی جانا نظر بر حالت اندازم
ز روی مردمی یک دم به حال دوست پردازم
بیا دست دلم گیر و شبی از وصل ای دلبر
میان جان من بنشین که سر در پات اندازم
هوای کوی وصل او بلند افتاده است ای دل
[...]
اگر ساقی ز موجِ باده بندد رشتهٔ سازم
رساند قلقلِ مینا به رنگِ رفته آوازم
عروجِ خاکساران آنقدر کوشش نمیخواهد
چو گرد از جنبشِ پایی توان کردن سرافرازم
مباش ای آرمیدن از کمینِ وحشتم غافل
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.