وقتت خوش وقتت خوش حلوایی و شکرکش
جمشید تو را چاکر خورشید تو را مفرش
بخرام بیا کاین دم والله که نمیگنجد
نی میوه و نی شیوه نی چرخ و مه و مه وش
جز ما و تو و جامی دریا کف خوش نامی
چون دیگ مجوش از غم چون ریگ بیا درکش
زان سوی چو بگذشتم شش پنج زنش گشتم
یا رب که چهها دارد زان جانب پنج و شش
ناساخته افتادم در دام تو ای خوش دم
ای باده در باده ای آتش در آتش
نی بس کن و نی بس کن خود را همه اخرس کن
کاین نیست قرائاتی کش فهم کند اخفش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از حافظ به توصیف لحظات خوشی و شادی میپردازد. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا و سمبولیک، لحظات خوشی را که در کنار معشوق و شراب تجربه میکند، به تصویر میکشد. او به عشق و شادی اشاره میکند و میگوید که غیر از خودشان و جامی از شراب، چیز دیگری در زندگی اهمیت ندارد. شاعر به حیات شیرینی اشاره دارد که مانند دمی زودگذر است و توصیه میکند که در این لحظات شاداب و سرشار از عشق، باید غمها را فراموش کرد و تنها به لذتها پرداخت.
هوش مصنوعی: وقت خوب و خوشی را برایت آرزو میکنم. لذت و خوشی برایت به اندازه شیرینی و شکر است. جمشید، که در فرهنگ ما نماد بزرگ و با عظمت است، تو را ستایش میکند. نور تو برای او ارزشمند است و او در خدمت توست.
هوش مصنوعی: بیا و لختی بیاسا، زیرا این لحظه مثل این است که نمیتوان در آن کاری انجام داد، نه میوهای وجود دارد، نه هیچ روش خاصی، نه چرخش و نه نیرویی که ما را به جلو ببرد.
هوش مصنوعی: جز ما و تو و یک جام دریا هیچ چیز دیگری نیست. نام خوب مثل خوشنامی است، اما مانند دیگ جوشیده از غم، مانند ریگ بیمقدار است. بیایید این را کنار بگذاریم و از آن فاصله بگیریم.
هوش مصنوعی: وقتی از آن سمت عبور کردم، شش یا پنج تن از زنان آنجا را دیدم. ای کاش میدانستم در آن سوی چه چیزهایی نهفته است، با آن عدد پنج و شش.
هوش مصنوعی: من بدون اینکه بسازم و تلاشی کنم، در چنگال تو گرفتار شدم. ای خوشبو، ای شرابی که در شراب هستی، ای آتش که در آتش میسوزی.
هوش مصنوعی: این بیت به ما میگوید که دیگر از نی (ساز نی) نزن و به خودت را آرام کن، زیرا در اینجا حرفی برای گفتن نیست و درک این موضوع نیاز به تمرکز و ساکت بودن دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
مشابهیابی بر اساس وزن و قافیه
ای عیسی بگذشته خوش از فلک آتش
از چرخ فرو کن سر ما را سوی بالا کش
با خاک یکی بودم ز اقدام همی سودم
چون یک صفتم دادی شد خاک مرا مفرش
یک سرمه کشیدستی جان را تو درین پستی
[...]
او را بدو چشم او در ز دیده همی بینش
تا لذت جان یابی از شیوه شیرینش
در گلشن روی او چون باد صبا هر دم
میبوی و بهم میچین از سنبل و نسرینش
در آینه جانها آنمه رخ خود بیند
[...]
بازآ صنما نرمک، بنشین به سرا خوشخوش
گه بذله شیرین گو گه باده رنگین کش
نه فصل دیست آخر نه وقت میست آخر
پس وقت کیست آخر مخموری و شو سرخوش
گر سرو چمن رفته تو سرو چمان بازآ
[...]
دوشینه به ره دیدم خندان و غزلخوانش
گیسوی عبیرآگین رخسار خوی افشانش
هرجا که دلی، چون صید، در دام سر زلفش
هرجا که سری، چون گوی، اندر خم چوگانش
شمشاد به شرم اندر پیش قد دلجویش
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.