گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
مولانا

اگر کی در فرینداش یوقسا یاوز

اوزن یلداسنا بو در قلاوز

چپانی برک دت قر تن اکشدر

اشیت بندن قراقوزیم قراقوز

اگر ططسن اگر رومین وگر ترک

زبان بی‌زبانان را بیاموز

سر چوب تری آن گاه گرید

که یابد آن سوی دیگر تف و سوز

چو اسماعیل قربان شو در این عشق

که شب قربان شود پیوسته در روز

خمش آن شیر شیران نور معنیست

پنیری شد به حرف از حاجت یوز

 
 
 
غزل شمارهٔ ۱۱۸۳ به خوانش عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
اشکالات خوانش

# واژهٔ «اشیت» خوانده نشده است.

فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
باباطاهر

بوره بلبل بنالیم از سر سوز

بوره آه سحر از مو بیاموز

تو از بهر گلی ده روز نالی

مو از بهر دل‌آرامم شو و روز

مولانا

چنان مستم چنان مستم من امروز

که پیروزه نمی‌دانم ز پیروز

به هر ره راهبر هشیار باید

در این ره نیست جز مجنون قلاوز

اگر زنده‌ست آن مجنون بیا گو

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از مولانا
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه