مکن یار مکن یار مرو ای مه عیار
رخ فرخ خود را مپوشان به یکی بار
تو دریای الهی همه خلق چو ماهی
چو خشک آوری ای دوست بمیرند به ناچار
مگو با دل شیدا دگر وعده فردا
که بر چرخ رسیدست ز فردای تو زنهار
چو در دست تو باشیم ندانیم سر از پای
چو سرمست تو باشیم بیفتد سر و دستار
عطاهای تو نقدست شکایت نتوان کرد
ولیکن گله کردیم برای دل اغیار
مرا عشق بپرسید که ای خواجه چه خواهی
چه خواهد سر مخمور به غیر در خمار
سراسر همه عیبیم بدیدی و خریدی
زهی کاله پرعیب زهی لطف خریدار
ملوکان همه زربخش تویی خسرو سربخش
سر از گور برآورد ز تو مردهٔ پیرار
ملالت نفزایید دلم را هوس دوست
اگر ره زندم جان ز جان گردم بیزار
چو ابر تو ببارید بروید سمن از ریگ
چو خورشید تو درتافت بروید گل و گلزار
ز سودای خیال تو شدستیم خیالی
کی داند چه شویم از تو چو باشد گه دیدار
همه شیشه شکستیم کف پای بخستیم
حریفان همه مستیم مزن جز ره هموار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از عشق و زیباییهای معشوق میگوید و به احساسات و ناکامیهای دل عاشق اشاره دارد. او از معشوق خواهش میکند که زیباییهای خود را پنهان نکند و در مورد عشق و وابستگی عمیقش صحبت میکند. شاعر بیان میکند که عشق او بیپایان است و او در انتظار دیدار معشوق، از هر گونه رنج و نامیدی آگاه است. همچنین، او به عشق و نقصهای خود اشاره میکند و میگوید که معشوق او را با تمام عیوبش پذیرفته است. در نهایت، شاعر خواهان دوستی و خوشی از طرف معشوق است و امید دارد که عشقش به بار بنشیند.
هوش مصنوعی: عزیزم، لطفاً نرو و ما را تنها نگذار، ای زیبای دلربا، چهره خوش خود را به یک بارگی پنهان نکن.
هوش مصنوعی: تو همچون دریای بزرگی هستی و همه مخلوقات مانند ماهیانی در این دریا زندگی میکنند. اگر تو بخواهی، آنها به ناچار خشک میشوند و از بین میروند.
هوش مصنوعی: نگو به دل عاشق که وعده فردا را بدهد، چون زمان به سرعت در حال گذر است و فردای تو به زودی میرسد، پس مراقب باش.
هوش مصنوعی: وقتی در کنار تو هستیم، نمیدانیم که چه حالتی داریم و مانند کسی که مست است، از خود بیخودیم و دیگر برایمان اهمیت ندارد که سر و دستامان چه میشود.
هوش مصنوعی: هدایای تو واقعی و قابل استفاده است و نمیتوان از آن شکایت کرد، اما ما برای دل دیگران کمی گلایه کردهایم.
هوش مصنوعی: عشق از من پرسید، ای آقا، چه میخواهی؟ چه کسی میتواند بدون عشق و خماری در حریم عشق بماند؟
هوش مصنوعی: تو تمامی نقصها و ایرادهایم را دیدی و با این حال مرا خریدی. چه کالای پرعیبی! چه لطفی از تو خریداری که به این عیوب توجه نکردی!
هوش مصنوعی: تمام فرمانروایان و پادشاهان از ثروت و نعمت تو بهرهمندند، ای شاهی که به دیگران بخشش میکنی. از تو، آن مردهٔ کهنسال دوباره به زندگی بازگشته و از گور سر برآورده است.
هوش مصنوعی: نگرانی و رنجش ناشی از دلتنگی برای دوست در دل من زیاد شده است. اگر عشق تو مرا مانند چاقویی زخمی کند، از زندگی و وجودم بیزار خواهم شد.
هوش مصنوعی: وقتی که تو مانند ابر باران باری، گل و گیاه از زمین میروید. و زمانی که تو مانند آفتاب میتابی، درختان و باغها شکوفا میشوند.
هوش مصنوعی: ما به خاطر خیالت به رویا رفتیم و نمیدانیم در غیاب تو چه خواهیم شد، وقتی که فرصتی برای دیدارت پیش میآید.
هوش مصنوعی: ما همه شیشهها را شکستهایم و پاهایمان زخمی شده است. رقبای ما همه در حال مستی هستند، پس فقط در مسیر صاف و هموار حرکت کن و ضربه نزن.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
زهی حسن و زهی عشق و زهی نور و زهی نار
زهی خط و زهی زلف و زهی مور و زهی مار
به نزدیک من از شق زهی شور و زهی شر
به درگاه تو از حسن زهی کار و زهی بار
به بالا و کمرگاه به زلفین و به مژگان
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۸ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.