گنجور

 
مشتاق اصفهانی

صبحدم در باغ دیدم عندلیبی از ملال

سرکشیده در فراز گلبنی بر زیر بال

گاه می‌شد از فغان خاموش و گاهی می‌کشید

از ته دل ناله زاری ازو کردم سوال

کز گلت باشد چو ساز و برگ وصل آماده چیست

دم‌به‌دم این ناله گفت آن عندلیب عجز نال

گرچه در وصلم گریزم از فغان نبود که هست

بیم هجران ناله‌فرمای من آشفته‌حال

ز آن بود هر لحظه در آغوش گلبن ناله‌ام

ای خوش آن فرقت گزین عاشق که در کنج ملال

کرده خو با هجر و نبود وصل را جویا که هست

این همه بیم فراق آن جمله امید وصال

تا کیم مشتاق گویی ایکه چون دل مدتی‌ست

کرده‌ای جا در بر دلدار خود بی‌جا منال

چون ننالم در وصال او که ترسم ناگهان

آرد این کوکب ز دور آسمان رو در زوال

 
 
 
عنصری

مهرگان آمد گرفته فالش از نیکی مثال

نیک وقت و نیک جشن و نیک روز و نیک حال

فال فیروزی و زرّست : آسمان و بوستان

کان یکی پیروزه جامه است این دگر زرّین نهال

گرد برگ زرد او بر چفته شاخ زرد خوش

[...]

ازرقی هروی

اهل گردون دوش چون دیدند بر گردون هلال

خرمی کردند و فرخ داشتند او را بفال

با دعا و با تضرع دستها بر داشتند

پنج حاجت خواستند از کردگار ذوالجلال

نصرة دین و دوام دولت و امن جهان

[...]

قطران تبریزی

تا شمر چون درع داودی شد از باد شمال

گشت چون تخت سلیمان گلبن از حسن و جمال

در ببارد از هوا هر ساعتی ابر بهار

مشگ پالد بر زمین هر ساعتی باد شمال

کرد چون عمان زمین را اشگ ابر قطره بار

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از قطران تبریزی
امیر معزی

عید را با مهرگان هست اتفاق و اتصال

هر دو را دارند اهل دولت و ملت به فال

اتفاق و اتصال هر دو بر ما خرم است

مرحبا زین اتفاق و حبذا زین اتصال

عید آیینی است کز وی هست ملت را شرف

[...]

مشاهدهٔ ۳ مورد هم آهنگ دیگر از امیر معزی
سنایی

بس کنید آخر محال ای جملگی اصحاب مال

در مکان آتش زنید ای طایفهٔ ارباب حال

زینهار و زینهار از گرم رفتن دم زنید

زین یجوز و لایجوز و خرقه و حال و محال

خرقه‌پوشان گشته‌اند از بهر زرق و مخرقه

[...]

مشاهدهٔ ۴ مورد هم آهنگ دیگر از سنایی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه