خونم نریزد، آن غمزهٔ مشکل
صیاد زیرک، من صید غافل
از قرب جانان، ما را چه حاصل
بحرش در آغوش، لب تشنه ساحل
خیزد چه در عشق، از دست و پایی
کان مانده بر سر، این رفته در گل
خنجر کشیده، حشمت ز مژگان
جانها تپیده، در خون چو بسمل
مجنون زمینگیر، از ناتوانی
افتاده هر گرد، دنبال محمل
صد کشته هر سو، در خون تپیده
نه تیغ بیداد، نه دست قاتل
درماندهام سخت، در کار عشقت
هم ناخنم سست، هم عقده مشکل
خوش آنکه گیرم، تنگش در آغوش
بر گردن او، دستم حمایل
نادیده پویم، ره تا کدامست
پشتم به مقصود، یا رو به منزل
خاموش مشتاق، کز نالهات کشت
روحانیان را در خون تپان دل
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: غزل با تم عشق و درد و گناه آغاز میشود و حالت بحران عاطفی شاعر را به تصویر میکشد. او به سختی و ناامیدیهایش در پی عشق اشاره میکند، در حالی که احساس میکند در دام غم و غصه افتاده است. تصاویر حسی و نمادین مانند "صید غافل" و "خنجر کشیده" نشان از درگیری عمیق روحی و عاطفی شاعر دارد. شاعر همچنین به درماندگی خود در عشق و ناتوانی در رسیدن به محبوبش میپردازد. با وجود این ناامیدیها، او همچنان شوق و اشتیاقش به وصال را حفظ کرده و در اندیشه آغوش محبوب است. در نهایت، احساسات شدید و دردهای ناشی از عشق، او را به جایی میکشاند که از خود میپرسد آیا به هدفش خواهد رسید یا نه.
هوش مصنوعی: نگران نباش که برای تو مهم نیست، آن نگاه فریبنده و مشکلپسند صیاد زبردست، من شکار بیخبر از دام هستم.
هوش مصنوعی: ما از نزدیکی معشوق چه بهرهای داریم وقتی در آغوش او هستیم اما همچنان تشنه و حسرتزدهایم؟
هوش مصنوعی: چرا در عشق، کسی که به خاک افتاده و دست و پا میزند، نمیتواند از درد و رنجی که در وجودش هست، رهایی یابد؟
هوش مصنوعی: چشمهای زیبا و دلربا، مانند خنجری تیز و برنده، جانها را تحت تاثیر قرار میدهند و به شدت آنها را مجروح میکنند، مانند تیر زدن قاتل.
هوش مصنوعی: مجنون به دلیل ناتوانی دیگر نمیتواند برپا بایستد و به اطراف نگاه میکند تا محمولهای را ببیند.
هوش مصنوعی: در اینجا به تصویر وضعیت و حالتی اشاره میشود که بر اثر بیعدالتی و ظلم، تعداد زیادی از انسانها جان خود را از دست دادهاند. نه سلاحی در کار است و نه قاتلی مشخص، بلکه اوضاع به گونهای است که مرگ و نابرابری در هر سو دیده میشود و همهجا پر از درد و رنج است.
هوش مصنوعی: من به شدت در عشق تو دچار مشکل هستم؛ به طوری که هم ناتوانی در این کار مرا آزار میدهد و هم مشکلاتی که در دل دارم.
هوش مصنوعی: خوشحال میشوم که او را در آغوش بگیرم و دستم را دور گردنش بپیچم.
هوش مصنوعی: اگر به چیزی توجه نکنم، مشخص نیست که در نهایت به کجا خواهم رسید؛ آیا باید به سمت هدف خود حرکت کنم یا به سوی خانه بازگردم.
هوش مصنوعی: شخصی که به شدت مشتاق است، در سکوت خود به قدری ناله و فریاد میزند که روحانیان را به رنج و درد میاندازد و دلهای آنها را به خونی جاری میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خورشید خراسان و خدیو زابل
از نخشب و کش بهار گردد کابل
غل بر یبغو نهاد و پل بر جیحون
جیحون به پل دارد و یبغوی به غل
پرسید کسی منزل آن مهر گسل
گفتم که: دل منست او را منزل
گفتا که: دلت کجاست؟ گفتم: بر او
پرسید که: او کجاست؟ گفتم: در دل
من آن توام تو آن من باش ز دل
بستاخی کن چرا نشینی تو خجل
گر جرم همه خلق کنم پاک بحل
در مملکتم چه کم شود؟ مشتی گل
گر خواهی ، ازین حشمت والا بمثل
بر تارک خورشید نهی پای محل
مر جاه ترا خدای ما ، عزوجل
جاوید رقم ز دست بر لوح ازل
گویند مرا بهجر آن ماه چگل
برنه ز شکیب و صبر زنجیر بدل
زنجیر بدل چه سود از صبر که هست
زلفین چو زنجیرش زنجیر گسل
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.