بخش ۱ - باب بوزینه و باخه: رای گفت: شنودم داستان تصون از خداع دشمن و توقی از ...
بخش ۲: در جزیره ای بوزنگان بسیار بودند، و کارداناه نام ...
بخش ۳: چون غیبت باخه از خانه او دراز شد جفت او در اضطراب ...
بخش ۴: باخه گفت: من ترا برپشت بدان جزیره رسانم، که در وی ...
بخش ۵: گفت: بوزنگان را عادت است که چون بزیارت دوستی روند ...
بخش ۶ - حکایت شیر و روباه و خر: آوردهاند که شیری را گر بر آمد و قوت او چنان ساقط ...
بخش ۷: باخه گفت: امروز اعتراف و انکار من یک مزاج دارد، و ...