گنجور

 
محتشم کاشانی

ای تو را قدر و جلال از چرخ ذی قدرت زیاد

وی تو را جود و نوال از بجر گوهرپاش بیش

در زمان چون تو سلطانی که اخراجات من

بی‌تعلل می‌دهد از مخزن احسان خویش

از برای آن زمین کز من به جان شد منتقل

کرده صاحب جمع تو اطلاق مال سال پیش

هر که با مداح خاص الخاص سلطان این کند

با دگر مردم چه باشد داب این بیداد کیش

حسبةلله بر کش از سر این گرگ پوست

تا به مردم خویش را ننماید اندر رنگ میش

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode