گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
محتشم کاشانی

گشته در راهت غبار آلود روی زرد ما

می‌رسیم از گرد راه اینست راه آورد ما

در هوای شمع رویت قطره‌های اشک گرم

دم به دم بر چهره می‌بندد ز آه سرد ما

بس که از یاران هم دردان جدا افتاده‌ایم

گشته است از بی کسی همدرد ما هم، درد ما

با گیاه شور پرور فرقت باران نکرد

آن چه هجران کرد با جان بلا پرورد ما

گر عیاذالله از ما بر دلت گردی بود

حسبتا لله به باد نیستی ده گرد ما

گرد از جمعیت دلها بر آرد بی‌درنگ

چون ز گرد ره شود پیدا سوار فرد ما

دوش آن وحشی شمایل محتشم را دید و گفت

باز پیدا گشت مجنون بیابان گرد ما