دور نمودم تا فلک از آستان دوست
دارم تن و دلی چو دهان و میان دوست
دارم دل شکسته و دانم که جای او است
ورنه به دل علاقه ندارم به جان دوست
تا از خودی تو اثری است، گرچه نام
هرگز گمان مبر که بیابی نشان دوست
بیرون بود زقوه ی ما سست بازوان
با ضعف دل کشیدن محکم کمان دوست
باید گذشتن از تن خاکی که این غبار
حائل شده میانه ی ما و میان دوست
گیرد چو سیل حادثه آفاق را تمام
در الامان ما است، بلند آستان دوست
دانی که دوست کیست، علی شاه اولیا
چه بود «محیط» خاک ره پاسبان دوست
از مویه هم چو موی وز ناله شدم چو نای
از دوری دهان و فراق میان دوست
دادن به سرو، نسبتش از پست همتی است
برتر زطوبی است، قد دلستان دوست
گردد کجا ز زلزلت الارض مضطرب
آن را که دل قوی است به خط امان دوست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به عشق و دوستی عمیق خود نسبت به معشوق اشاره میکند. او میگوید برای رسیدن به دوست، از خود میگذرد و به وسوسههای دنیا توجهی ندارد. دل شکستهاش را میداند که تنها در یاد محبوبش قرار دارد و هیچ چیز دیگری برایش اهمیت ندارد. او بر این باور است که عشق حقیقی تنها زمانی امکانپذیر است که انسان از مادیات بگذرد و به سوی معنویات حرکت کند. همچنین بر اهمیت وفاداری و استقامت در برابر مشکلات تأکید میکند و اشاره میکند که وجود دوست به انسان قدرت و امنیت میبخشد. در نهایت، دوست را به عنوان پیشوایی ارجمند و حکمتمدار معرفی میکند که محبتش برتر از هر چیز دیگر است.
هوش مصنوعی: من از دنیا دور شدم تا به دوست نزدیک شوم، دل و جسمم را مانند دهان و وسطی میخواهم که به دوست پیوند خورده باشد.
هوش مصنوعی: دل شکستهای دارم و میدانم که جای آن دل با دوست است؛ وگرنه به دل علاقهای ندارم.
هوش مصنوعی: هر وقت که نشانهای از وجود تو وجود داشته باشد، هرچند که هرگز نامی از آن نخواهی شنید، گمان نکن که میتوانی نشانهای از دوست واقعیات بیابی.
هوش مصنوعی: ما از لحاظ قدرت و توانایی ضعیف هستیم و نمیتوانیم به راحتی بار این عشق را بر دوش بکشیم، اما به خاطر دوستی که داریم، تلاش میکنیم تا سست و ناتوانیمان را کنار گذاشته و با تمام وجود به راه عشق ادامه دهیم.
هوش مصنوعی: برای نزدیک شدن به دوست، باید از جسم مادی و موانع وجودی که ما را از هم جدا کردهاند عبور کنیم.
هوش مصنوعی: وقتی که حوادث و مشکلات به شدت رخ میدهند، تنها جایی که میتوان به آرامش و امنیت دست یافت، در پناه دوست است.
هوش مصنوعی: میدانی که دوست واقعی چه کسی است؟ علی، شاه اولیا، چه جایگاهی دارد. او مانند پاسبان خاکی در راه دوست است.
هوش مصنوعی: از غم و اندوه، مانند موهایم شانه میزنم و از فریادهایی که از دل برمیآید، مانند نیای میشوم که از دوری و جدایی دوستی به صدا درمیآید.
هوش مصنوعی: البته، به این بیت میتوان اینگونه اشاره کرد که دادن بخشش به درخت سرو، نشانهای از بلند همتی و فضیلت والای انسان است که از ویژگیهای معمولی و خُردتر فراتر رفته و به زیبایی و دلربایی دوستش اهتمام میورزد.
هوش مصنوعی: در زمان زلزله و اضطراب زمین، کسی که دلش قوی است، با اطمینان به دوستی و محبت، احساس آرامش میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای پیک پی خجسته که داری نشان دوست
با ما مگو به جز سخن دل نشان دوست
حال از دهان دوست شنیدن چه خوش بود
یا از دهان آن که شنید از دهان دوست
ای یار آشنا علم کاروان کجاست
[...]
بگذار تا بمیرم بر آستان دوست
باشد که یاد من برود بر زبان دوست
بر حال عاشقان نکند هیچ رحمتی
آه از دل ستمگر نامهربان دوست
خاک کفش به ملک دو عالم اگر دهند
[...]
یا از زبان دوست شنو داستان دوست
یا از زبان آن که شنید از زبان دوست
باشد کلام دوست مبرا ز هر لغت
هست این لغات مختلف از ترجمان دوست
بیرون بود ز جمله نشانها کزو دهند
[...]
باریکتر چرا نشوم از میان دوست؟
می بایدم گذشت ز تنگ دهان دوست
هر کوچه کهکشانی و هر خانه مشرقی است
از فیض آفتاب ثریا فشان دوست
نتوان به خامه دو زبان حرف دوست گفت
[...]
فکرم دقیق گشت بسی در میان دوست
نه زان میان خبر شد و نه از دهان دوست
رحمی خدایرا بمن ای باغبان یار
خاشاک چون برون بری از بوستان دوست
حاشا که گنجد آن بقلم یا که بر زبان
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.