عاشق از فتنۀ معشوق هراسان نشود
تا که مشکل نشود واقعه آسان نشود
هر که ز آسیب ره عشق هراسان باشد
به که اندر هوس سیب زنخدان نشود
یا که از کار فرو بسته نباشد گریان
یا که دل بستۀ آن پستۀ خندان نشود
منتهای غم آه، اول شادیست بلی
تا به آخر نرسد درد تو درمان نشود
دل آشفته ز جمعیت خاطر دور است
تا که در حلقۀ آن زلف پریشان نشود
تا مسخر نشود دیو طبیعت روزی
خاتم ملک در انگشت سلیمان نشود
تا نگردد چه عصا به هر کلیم افعی طبع
از کفش چشمۀ خورشید درخشان نشود
شجر بی ثمر و شاخۀ بی برگ و بر است
سر و دستی که نثاره ره جانان نشود
مفتقر روح وصالست فراق تن و جان
به سر درست که تا این نشود آن نشود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به وصف عشق و مشکلات آن میپردازد. او بیان میکند که عاشق نباید از فتنههای معشوق بترسد، زیرا مشکلات عشق به سادگی حل نخواهند شد. هر کس که از آسیبهای عشق بترسد، هرگز به لذتهای آن دست نخواهد یافت. همچنین، شاعر اشاره میکند که درد عشق ممکن است ابتدا با شادمانی آغاز شود، اما تا زمانی که به پایان نرسد، درمان نخواهد شد.
شاعر همچنین به بیقراری دل در جمعیت و دوری از محبوب میپردازد و میگوید برای رسیدن به آرامش و پیروزی در عشق، باید از قید و بندهای روزمره رها شد. او با بیان مثالهای مختلف، نشان میدهد که برای رسیدن به عشق حقیقی و وصال، باید سختیها و چالشها را تحمل کرد. در نهایت، او بر این نکته تأکید میکند که دست یافتن به عشق واقعی نیازمند فراق و انتظار است.
هوش مصنوعی: عاشق نباید از مشکلاتی که معشوق ایجاد میکند بترسد، زیرا باید منتظر بماند تا اوضاع بهتر شود و در نهایت چالشها سادهتر شوند.
هوش مصنوعی: هر کسی که از مشکلات و خطرات عشق میترسد، بهتر است که به دنبال آرزوهای بیهوده و لذتهای ظاهری نرود.
هوش مصنوعی: یا باید به کار مشغول باشی و غمگین نباشی، یا اینکه دل بسته به شادی و خوشحالی نباشی.
هوش مصنوعی: غمی که در ابتدا احساس میشود، میتواند به شادی منتهی شود. اما تا زمانی که به انتهای مسیر نرسیم و درد خود را درمان نکنیم، این شادمانی محقق نخواهد شد.
هوش مصنوعی: دل بیقرار و پریشان از شلوغی دور است تا اینکه در میان آن زلفهای گیسوان آشفته نرود.
هوش مصنوعی: تا زمانی که سرکش و ناهمگونِ طبیعت به کنترل درنیاید، روزی انگشتری که نماد سلطنت سلیمان است، بر انگشت او قرار نخواهد گرفت.
هوش مصنوعی: تا زمانی که به هر دلیلی، تحول و تغییر لازم در زمینۀ خود ایجاد نشود، درخشش و روشنی به دست نمیآید.
هوش مصنوعی: درختی که میوه ندارد و شاخهای که برگ ندارد، مانند دست و سر است که بیفایدهاند و اگر نتوانند محبت و خدمت به محبوبی را نشان دهند، ارزشی ندارند.
هوش مصنوعی: فقدان ارتباط روحی باعث جدایی تن و جان میشود. این حقیقت را در نظر داشته باش که تا زمانی که این وضعیت تغییر نکند، تغییر دیگری نیز حاصل نخواهد شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سوز و شوقِ مَلَکی بر دلت آسان نشود
تا بد و نیک جهان پیش تو یکسان نشود
هیچ دریا نکشد زورقِ پندار تو را
تا دو چشمت، ز جگرمایه، چو طوفان نشود
در تماشای ره عشق نیابی تو درست
[...]
گر سر زلف تو از باد پریشان نشود
خلق بیچاره چنین بیدل و حیران نشود
وه ازان روی مرا جان به لب آمد،یارب
که گرفتار به دل هیچ مسلمانان نشود
ای مسلمانان، آن موی ببندید آخر
[...]
گرچه بر واعظِ شهر این سخن آسان نشود
تا ریا وَرزَد و سالوس مسلمان نشود
رندی آموز و کَرَم کُن که نه چندان هنر است
حَیَوانی که ننوشد مِی و انسان نشود
گوهرِ پاک بِباید که شود قابلِ فیض
[...]
گرچه کار دلم از صبر به سامان نشود
هم صبوری که کس از صبر پشیمان نشود
جانِ ثابتقدم آن است که در راهِ وفا
خاکِ ره گردد و یک ذره پریشان نشود
آنکه صد سال پرستنده بود لعبت چین
[...]
طاعت ناقص من موجب غفران نشود
راضیم گر مدد علت عصیان نشود
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.