گنجور

 
اهلی شیرازی

گرچه کار دلم از صبر به سامان نشود

هم صبوری که کس از صبر پشیمان نشود

جانِ ثابت‌قدم آن است که در راهِ وفا

خاکِ ره گردد و یک ذره پریشان نشود

آنکه صد سال پرستنده بود لعبت چین

کافرم گر به هوای تو مسلمان نشود

تا تو راهی ننهی پیش من ای کعبهٔ وصل

مشکل کار من از سعی خود آسان نشود

اهلی آسوده ز نومیدی خود باش که عشق

کیمیایی‌ست که بی‌مایهٔ حرمان نشود

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode