گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
غروی اصفهانی

رموز عشق تا با ما نیامیزی نیاموزی

که گوهر تا خزف از کف نیندازی نیندوزی

شهود شاهد هستی نمی شاید ز هر پستی

که شمع جمع را تا قد نیفرازی نیفروزی

اگر با شمع رخسارش بسازی همچو پروانه

بقربانی بسوزی تا نمی سازی نمی سوزی

ندارد جام جم بی می نمایشهای گوناگون

نه هم بی بادۀ صافی صفائی باد نوروزی

بروی و موی جانان کی توانی دیده کردن باز

تو که چشم طمع از جان نمی بندی نمی دوزی

برو فرزانه از این گنبد فیروزه گون بالا

که در فرزانگی باشد هزاران فرّ و فیروزی

نگیری روزه تا از آرزوهای جهان عمری

نگردد مفتقر! روزی ترا دیدار او روزی

 
sunny dark_mode