رموز عشق تا با ما نیامیزی نیاموزی
که گوهر تا خزف از کف نیندازی نیندوزی
شهود شاهد هستی نمی شاید ز هر پستی
که شمع جمع را تا قد نیفرازی نیفروزی
اگر با شمع رخسارش بسازی همچو پروانه
بقربانی بسوزی تا نمی سازی نمی سوزی
ندارد جام جم بی می نمایشهای گوناگون
نه هم بی بادۀ صافی صفائی باد نوروزی
بروی و موی جانان کی توانی دیده کردن باز
تو که چشم طمع از جان نمی بندی نمی دوزی
برو فرزانه از این گنبد فیروزه گون بالا
که در فرزانگی باشد هزاران فرّ و فیروزی
نگیری روزه تا از آرزوهای جهان عمری
نگردد مفتقر! روزی ترا دیدار او روزی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و رموز آن صحبت میکند و به اهمیت درک عمیق و واقعی عشق اشاره دارد. شاعر میگوید که عشق واقعی را نمیتوان تنها با دانستن اطلاعات و نظریات به دست آورد، بلکه باید تجربه کرد و وارد عمق آن شد. او همچنین اشاره میکند که برای رسیدن به این عشق، باید از خود گذشتگی کرد و شجاعت لازم را داشت. در انتها، شاعر به ضرورت آزادگی و دوری از وابستگیها اشاره میکند و تأکید میکند که برای درک زیباییهای زندگی و عشق، باید به سوی فرزانگی و خودآگاهی حرکت کرد.
هوش مصنوعی: اگر عشق را درک نکنی و با ما همراه نشوی، هرگز نخواهی فهمید که چگونه جواهر را از خاک جدا کنیم و این دو را در هم نیامیزیم.
هوش مصنوعی: زیبایی و حقیقت وجود نمیتواند از پایینترین نقطهها دیده شود؛ زیرا اگر شعلهی جمعی از نور و آگاهی را روشن نکنی، هرگز به اوج و بلندی نمیرسی.
هوش مصنوعی: اگر به زیبایی و نازکی چهرهاش توجه کنی، مانند پروانهای که به شمع نزدیک میشود و برای آن میسوزد، تو نیز باید برای زیباییاش فداکاری کنی، اما تا زمانی که نتوانی آن را بسازی و درک نکنی، این سوختن و فداکاری نیز اتفاق نخواهد افتاد.
هوش مصنوعی: جام جم که نماد کمال و زیبایی است، بدون وجود شراب و نوشیدنیهای مختلف، جذابیتی ندارد. همچنین، این جمال و زیبایی بدون وجود بادهی صاف، همانند لطافت و صفای نسیم بهاری نخواهد بود.
هوش مصنوعی: چطور میتوانی دوباره محبوب خود را ببینی در حالی که نتوانستهای حس طمع و خواستههای خود را از او دور کنی؟
هوش مصنوعی: به سوی آسمان فیروزهای برو و فرزندی خردمند شو، چرا که در درک و دانایی میتوان به افتخارات و کامیابیهای فراوانی دست یافت.
هوش مصنوعی: اگر روزه نگیری، در آرزوهای دنیا همیشه نیازمند و فقیر خواهی ماند! روزی تو دیدار او را خواهی داشت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به پیروزی شدی شاها که بازآیی به پیروزی
سر هرکس تو افرازی دل هرکس تو افروزی
امیران چون شب تارند و تو ماننده روزی
نگردد از تو هرگز دور بهروزی و پیروزی
به رسم خسروان باشی و کین راستان توزی
[...]
هوس پخته ست این پروانه بهر خویشتن سوزی
بیا و خانه روشن کن ز بهر مجلس افروزی
چه آتش می زنی زینسانم، ای دور از تو چشم بد
دل و جان است آخر نی سپند است این که می سوزی
گر از بی مهری چشمت گله کردم بنامیزد
[...]
ز سودای رخ و زلفش، غمی دارم شبانروزی
مرا صبح وصال او، نمیگردد شبی روزی
نسیم صبح پیغامی به خورشیدی رسان از ما
که با یاد جمال او، شب ما میکند روزی
بجز از سایه سروش، مبادم هیچ سرسبزی!
[...]
ز کوی یار میآید نسیم باد نوروزی
از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی
چو گل گر خردهای داری خدا را صرف عشرت کن
که قارون را غلطها داد سودای زراندوزی
ز جام گل دگر بلبل چنان مست می لعل است
[...]
وصالت عمر جاوید است و بخت سعد و فیروزی
مبارک صبح و شام آن، که شد وصل تواش روزی
بیا ای رشک ماه و خور! شبی با ما به روز آور
که داد اندیشه زلفت شبم را صورت روزی
مکن دعوت به شبخیزی و تسبیح، ای خرد ما را
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.