هر لحظه دلم شکوه ز بدخوی دگر داشت
هر دم غم دیگر ز جفاجوی دگر داشت
دور از تو دل بوالهوس از بهر فریبم
هر دم به میان حرف پریروی دگر داشت
میخواره من دوش کجا بود که هر دم
دل در طلبش رو به سر کوی دگر داشت
بودم خجل از بیخودی خویش به بزمش
هرچند که آن یار، نظر سوی دگر داشت
خرسند چو مجنون نشد از طرفه غزالان
میلی که سر اندر پی آهوی دگر داشت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
امروز نسیم سحری بوی دگر داشت
گویی گذر از خاک سر کوی دگر داشت
ما یکدل و یکروی چنین، وان گل رعنا
افسوس که از هر طرفی روی دگر داشت
دی مردم از آن ذوق که در گفتن دشنام
[...]
امروز ز نو دلبر ما خوی دگر داشت
ما واله و او روی و نظر سوی دگر داشت
گفتم که کنم نسبت آن زلف به عنبر
آورد صبا نکهت آن بوی دگر داشت
خلق نگران رخ او کشته ز هر سو
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.