گنجور

 
جویای تبریزی

معنیی گر هست با رند می آشام است و بس

چشم بیداری و به عالم گر بود جام است و بس

جاده ها دور از خرامش سینه چاک افتاده اند

کامیاب از پای بوس او لب بام است و بس

بهر دولت بگذرانی از چه بی آرام عمر

دولتی گر هست عمر من در آرام است و بس

قامتش از شیوه های دلبری مجموعه ایست

سرو را رعنایی از بالای اندام است و بس

باده نوشی بیشتر دل را گرفتارت کند

خط جام امشب به چشمم حلقهٔ دام است و بس

سعی بیجا خلق را قفل در روزی بود

بستگی در کارها جویا ز ابرام است و بس

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode