گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
میلی

زلفت زبان طعنه به بخت نگون کشید

آهوی عقل را به کمند جنون کشید

نزدیک شد که مهر سرایت کند درو

چون می ز بس که خون دل گرمخون کشید

می با تو غیر خورد و ز بخت زبون مرا

از بزم وصل، شحنهٔ غیرت برون کشید

صد مرغ دل تپید ز پا بستگی به خاک

صیاد غمزهٔ تو چو دام فسون کشید

وقت نصیحت خرد آن مست در رسید

پندش ز یک نظاره به حرف جنون کشید

میلی به بزم رشک، علی‌رغم مدعی

خونابهٔ ستم چو می لاله‌گون کشید