دعای عمر به این صید مبتلا چه کند
به نیم کشته تیغ اجل، دعا چه کند
ز اختلاط منش میشود حیا مانع
ولی به جذبه عشقی چنین، حیا چه کند
به نا امید دل من، که آزمود ترا
فریب وعده وصل تو بیوفا چه کند
ستمگری که فزاید زمان زمان نازش
به او امید دل آرزو فزا چه کند
وصال هم نزد آبی بر آتش میلی
تو خود بگو که به این درد بیدوا چه کند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کسی که درد تو خواهد دلش دوا چه کند
ز عشق سینه که رنجور شد شفا چه کند
اگر نظر نگمارد به عاشق درویش
عتابت و کرم خویش پادشا چه کند
گرفتم آن سر زلف از سنم ندارد دست
[...]
دلم به غمزه آن شوخ دلربا چه کند
به زیر تیغ بلا، صید مبتلا چه کند
به مدعای دل آن به که ملتفت نشود
وگرنه با دل بسیار مدعا چه کند
حیای عشق نشود مانع از نظاره مشوق
[...]
چه پرسی ام که به جانت هوای ما چه کند
در آن چمن که گل آتش بود، صبا چه کند
تبسم تو که ناسور را دهد مرهم
به سینه نیش زند، نیش غمزه را چه کند
هزار گونه مراد محال می طلبی
[...]
نسیم صبح به آن طره دوتا چه کند
به صدهزار گره یک گرهگشا چه کند
ز تیغ برق دل ابر چاک چاک شده است
به حسن شوخ سپرداری حیا چه کند
طلا ز صحبت اکسیر بی نیاز یود
[...]
به زنده کرده سوز نهان قبا چه کند
به شمع مهر و وفا خصمی صبا چه کند
تو کینه جوی و دعا بی اثر وفا بدنام
به نا امیدی من عشق بینوا چه کند
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.