ای جوانی تو را کجا جویم
با که گویم غم تو گر گویم
یاسمین تو تا سمن گشته ست
سمن و یاسمین نمی بویم
نزد خوبان سیاه روی شوم
تا ز پیری سپید شد مویم
موی و رویم سپید گشت و سیاه
روی شد موی و موی شد رویم
نشود پاک رنگ هر دو همی
گرچه هر دو به خون همی شویم
گر مرا شهریار شهر گشای
بند کرده ست بنده اویم
مجلس او چرا نمی سپرم
گر ز باغ هنر همی رویم
گاه تازه چو لاله بر چمنم
گاه یازان چو سرو بر جویم
یاربم عفو او تو روزی کن
کز جهان عفو او همی جویم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای گرامی تو را کجا جویم
درد و تیمار تو کرا گویم
شدی از چشم چون مه و خورشید
تیره شد بی تو خانه و کویم
بر وفات تو روز و شب نالم
[...]
من به منزل درم چه ره جویم
نیستم من جُنُب چه سر شویم
فخر دین ، اعتقاد من دانی
که همیشه هوای تو جویم
دورم از مجلست و لیک مقیم
در مجالس دعای تو گویم
سال و مه ورد مدح تو خوانم
[...]
غرض آن به که از تو میجویم
سخن آن به که با تو میگویم
بعد ازین رخ به خون همی شویم
زار می گریم و همی گویم:
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.