کرم خواندی، ستم راندی، وفا گفتی، جفا کردی
تو ای ماه سمن سیما ببین با ما چهها کردی
روم از سوز دل آتش زنم در هر نیستانی
به بانگ نی بگویم آنچه با این بینوا کردی
وفایی! داستان گریه، من با کس نمیگفتم
قلم بگرفتی از مژگان تو شرح ماجرا کردی
وفایی! از زبانت مشک چین، عطر ختن ریزد
مگر با خاک کوی قطب عالم آشنا کردی
وفایی! چشم بینایت رنگ نور طور میپاشد
مگر از خاک پای غوث عالم سرمهسا کردی
چراغ آل آدم غوث اعظم، ای عبیدالله
تویی کز یک نظر قلب جهان را کیمیا کردی
به دور آخر از جام حقیقت نشئهای دادی
که محفل ار سراسر مست نور کبریا کردی
نقاب از روی بگشودی جمال خویش بنمودی
جهان را شش جهت از نور خود «بدرالدجی» کردی
نسیمی از بهار فیض [فیاضت چو افشاندی]
زمین را غنچه گل دادی، زمان را مشکزا کردی
به دلهای مریدان هرکجا عکس رخت افتاد
که شرح معنی «بدرالدجی، شمس الضحی» کردی
درین آخر بجز نام بقا یکباره فانی بود
دری بگشادی و جان فنا را پر بقا کردی
اگر دست دل دیوانه را لطف تو نگرفتی
کجا دل روی در خلوت سرای دلربا کردی
به هر کس یک نظر کز روی لطف قهر افکندی
گدا را پادشاه و شاه را مسکین گدا کردی
به ترکستان چرا گویم لبت آب بقا بخشید
که ترکستان معنی را ز لب عین بقا کردی
سگم خواندی و خوشنودم، بدم گفتی و افزودم
جزاک الله کرم گفتی، عفاک الله عطا کردی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
پی ماتم میان انجمن ای ماه جا کردی
ز غیرت باز بر من شهر را ماتم سرا کردی
مرا گفتی مکن افغان که فردا خواهمت کشتن
شب قتلست منعم از فغان کردن چرا کردی
چه بود از خاک آن در دور کردی کشتگانت را
[...]
چو پیش نقش شیرین کوهکن عرض بلا کردی
اگر سنگین نبودی گوش او فریادها کردی
کند بیگانگی هر چند گویم شرح غم با او
چه غم بودی اگر خود را به این حرف آشنا کردی
به اغیار آنقدرها میتوانست از وفا دیدن
[...]
ازان رخسار حیرت آفرین تا پرده واکردی
مرا چون دیده قربانیان بی مدعا کردی
به خون آغشته نتوان دید آن لبهای نازک را
وگرنه با تو می گفتم چها گفتی، چها کردی
جدا از من بهر کس خواستی مهر و وفا کردی
مرا از دام خود سر دادی و خود را رها کردی
چه کردی بیمروّت بیحقیقت بیوفا با من
که در دامم درآوردی و با دامم رها کردی
چه میگویم؟ ز ذوق آن چنان وصلم برآوردی
[...]
عزیزا هیچ میدانی چهها با جان ما کردی
هر آن جوری که کردی ز ابتدا تا انتها کردی
تو را گر نیست در خاطر بگویم تا چهها کردی
از آن روزی که با آشوب عشقم آشنا کردی
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.