گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
شمس مغربی

مست ساقی خبر از حام و سبوئی دارد

تو مپندار که او مستی ازین می دارد

هیچ با هوش نیاید نفسی از مستی

آنکه از ساقی جان جام پیاپی دارد

دل برقص است از آن نغمه که گردون در چرخ

مست از وی نه سماع از دف و از نی دارد

یکنفس نیست دلم از نظر وی خالی

هرچه دارد دل من از نظر وی دارد

سایه مهر توام مهر تو از پی دارم

چندا سایه که خورشید تو در پی دارد

هر کجا هست بهاری زده ئی خالی نیست

دل بهاری ز گلستانِ تو در پی دارد

لیلی حسن ترا هم دل مجنون حی است

وه چو لیلی است که مجنون تو در حی دارد

آنکه در مملکت فقر و فنا پادشه است

با چنین ملک کیان، ملک کیان کی دارد

مغربی زنده و باقی نه بنان است و بجان

که مر او زندگی از باقی و از حی دارد

 
 
 
فانوس خیال: گنجور با قلموی هوش مصنوعی
نسیمی

شمع رویت صفت نور تجلی دارد

بوی جان پرور زلفت دم عیسی دارد

بر در مکتب عشقت چو خرد روح امین

در کنار آمد و لوح الف و بی دارد

بر سر کوی تو آن دل که مقیم است چو خاک

[...]

سلیم تهرانی

شمع، برقع ز پی پاس تجلی دارد

پرده ی صورت فانوس چه معنی دارد

کار در عشق رسانده ست به جایی مجنون

که سیه خانه ز پیراهن لیلی دارد

خانه ای نیست که بی سایه ی قدش باشد

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سلیم تهرانی
اسیر شهرستانی

شمع بزم تو دماغ از می شوخی دارد

در سیه خانه شب جلوه لیلی دارد

حرفی از اول ارشاد (و) جنون می پرسم

مصرع ناله زنجیر چه معنی دارد

سبزه گل می کند از دامن مژگان سیاه

[...]

آشفتهٔ شیرازی

عاشق از جور بتان گرچه ملالی دارد

گو جمیل است جفا زآنکه جمالی دارد

تو زخورشید مجاور بنمائی دو هلال

آسمان گرچه بهر ماه هلالی دارد

دید بر ماه رخت دل خط و زو آه بگفت

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه