گوهری از موج بحر بیکران آمد پدید
هرچه هست و بود میباید از آن آمد پدید
گوهری دیگر برون انداخت از موجی محیط
کز شعاعش معنی هردو جهان آمد پدید
باز موجی از محیط انداخت بیرون گوهرت
کز صفای او جهان و جسم و جان آمد پدید
چونکه موج و گوهر دریا پیاپی شد روان
وز جهان از موج و دریا بحر کان آمد پدید
سر بحر بیکران را موج در صحرا نهاد
گنج مخفی آشکارا شد نهان آمد پدید
ایکه میجستی نشان از بی نشان زحمت مکش
چون نشان بی نشان، از بی نشان آمد پدید
ایکه دایم از جهان ما و من کردی کنار
عاقبت با ما و با من در میان آمد پدید
صد هزاران گوهر اسرار و درّ معرفت
در جهان از موج بحر بیکران آمد پدید
از برای آنکه تا نشناسد او را غیر او
موج دریا در لباس انس و جان آمد پدید
از زبان مغربی خود بکر میگوید سخن
مغربی را بحر ناگاه از زبان آمد پدید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره ظهور و پیدایش گوهرهایی از دریا و ارتباط آنها با عالم هستی و معانی عمیق زندگی است. شاعر با تصویرسازی از موج و دریا نمادی از خالق و هستی را به تصویر میکشد و بیان میکند که هر چیزی از این دریا و از این موج ناشی میشود. هر بار که موجی بلند میشود، گوهر جدیدی به وجود میآید که معانی جدیدی را به جهان اضافه میکند. در نهایت، بیان میشود که در این فرایند، هویت فردی و جمعی در هم تنیده شده و شناخت و معرفت از طریق این ارتباط با دریا و موج حاصل میشود. شاعر براساس نگرش عرفانی، دعوت میکند که به جستجوی شناخت واقعی و درک عمیقتر از هستی بپردازیم.
هوش مصنوعی: موج دریا به وسیلهٔ جواهر گرانبهایی نمایان شد. هر چیزی که وجود دارد باید از آن منبع به وجود آمده باشد.
هوش مصنوعی: موجی در دریا یک گوهر تازهای را بیرون انداخت که به خاطر نور و اشعاع آن، معنای هر دو جهان روشن شد.
هوش مصنوعی: موجی از درون فضای خود به بیرون رفت و گوهر تو را نمایان ساخت؛ به خاطر پاکی و روشنی آن، جهان، جسم و جان متولد شدند.
هوش مصنوعی: وقتی که امواج دریا و گوهرها به طور مداوم در حال حرکت هستند، از این موجها و دریا، دریاچهای بزرگ و عمیق به وجود میآید.
هوش مصنوعی: موجی از دریا به بیابان آمد و گنج پنهانی را نمایان کرد، آنچه در خفا بود، اکنون آشکار شد.
هوش مصنوعی: ای که به دنبال نشانهای هستی، چرا خود را به زحمت میاندازی؟ زیرا نشانهای که میخواهی پیدا کنی، از عدم موجودیت به وجود نمیآید.
هوش مصنوعی: کسی که همیشه از دنیای خودخواهی و منیت فاصله میگرفت، در نهایت با ما و خود ما در ارتباطی عمیقتر قرار گرفت و وجودش به وضوح ظاهر شد.
هوش مصنوعی: در دنیا، گنجینهای از رازها و معرفتهای ارزشمند مانند جواهراتی است که از دریای بیپایان برآمدهاند.
هوش مصنوعی: برای اینکه او را هیچ کس جز خودش نشناسد، موج دریا در قالب محبت و جان جلوهگر شد.
هوش مصنوعی: شخصی از دیار مغرب در صحبتهایش به شیوهای تازه و خاص سخن میگوید که ناگهان مانند موجی از دریا نمایان میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا مبارک رایت شاه جهان آمد پدید
در خراسان نقش رَوضات الجَنان آمد پدید
پیر بود از برف و از سرما خراسان مدتی
شد جوان تا طلعت شاه جوان آمد پدید
بر زمین از ابر لؤلؤبار و بادِ مشکبیز
[...]
ایهاالعشاق باز آن دلستان آمد پدید
جان برافشانید کان آرام جان آمد پدید
چشم بگشایید هین کان تلخ پاسخ رخ نمود
لب فرو بندید کان شیرین زبان آمد پدید
صد دل اکنون در میان باید چو شمع از بهر آنک
[...]
این سعادت بین که باز اندر زمان آمد پدید
وین کرامت بین که ناگه در جهان آمد پدید
شد فروزان از سپهر سروری ماه دگر
وین جهان پیر را بخت جوان آمد پدید
در دریای فتوت از صدف بنمود روی
[...]
خط ز روی آتشین دلستان آمد پدید
از دل آتش بهار بی خزان آمد پدید
از غبار خط یکی صد شد صفای عارضش
یوسفستانی ز گرد کاروان آمد پدید
فتنه آخر زمان بیدار شد از خواب ناز
[...]
از دلم برخاست دودی، آسمان آمد پدید
گردی از خاطر فشاندم، خاکدان آمد پدید
حرف عشق آمد به لب، شور قیامت ساز شد
داغ دل گل کرد، مهر خاوران آمد پدید
رخ نمودی، جنت موعود گردید آشکار
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.