نهان پیر تو خویش آفتاب رخت
از آنکه مانع ادراک اوست تاب رخت
رخت ز پرتو خود در نقاب میباشد
عجب بود که نشد غیر ازین نقاب رخت
حجاب روی تو گر هست نیست جز تابش
وگرنه چیست دگر تا برد حجاب رخت
بغیر چشم تو در روی تو نکرد نگاه
از آنکه دیده کس را نبود تاب رخت
نوشته اند بر اوراق چهره خوبان
بخط خوب دوسه آیت از کتاب رخت
بآبروی تو سوگند میخورد جانگ
که دل در آتش سوزنده است ز آب رخت
دلا همیشه رخت منقلب بجانب ماست
بسوی هیچکسی نیست انقلاب رخت
چگونه روی بغیر جناب ما آرد
از آنکه بس متعالی بود جناب رخت
بسی بمشرق و مغرب طلوع کرد و غروب
که تا بمغربی ظاهر شد آفتاب رخت
سحرهای غمزه جادوی او بی انتهاست
عشوه های طره هندوی او بی انتهاست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر معانی عمیقی درباره زیبایی و جاذبه محبوب یا معشوق ارائه میدهد. شاعر به توصیف نور و تابشی که از چهره محبوب ساطع میشود، میپردازد و بیان میکند که توجه به این زیبایی، توانایی ادراک را از دیگران سلب کرده است. او همچنین به حجابهایی اشاره میکند که به نوعی مانع دیدن واقعی زیبایی محبوب میشوند و تاکید میکند که همه چیز به نور و جمال او وابسته است.
شاعر در این متن از چشم محبوب به عنوان منبع اصلی زیبایی یاد میکند و میگوید دیگران قادر به دیدن جمال او نیستند. او به شعر و نوشتههای دیگران درباره محبوب اشاره میکند و میگوید که حتی تحت تأثیر هر دو زیبایی و دلتنگی، جانش را به آبروی محبوب قربان میکند. در پایان، شاعر به قدرت نهفته در زیبایی و جادوی محبوب اشاره میکند و بیان میکند که هیچ چیزی نمیتواند او را از این جذبه دور کند.
هوش مصنوعی: عزیز من، زیبایی و درخشندگی چهرهات به قدری است که هیچ چیز نمیتواند مانع دیدن و درک آن شود. نور و جذابیت تو همیشه در دلها و ذهنها باقی میماند و به روشنی میدرخشد.
هوش مصنوعی: لباس تو از نور خودت پوشیده شده است، شگفتانگیز است که غیر از این پوشش، چیزی از تو نبود.
هوش مصنوعی: اگر بر چهرهات حجابی وجود دارد، تنها بازتاب نور است و اگر نور نبود، چیزی دیگر نمیماند. پس وقتی پردهات کنار برود، چه خواهد ماند؟
هوش مصنوعی: به جز چشمان تو، کسی نتوانسته است به روی تو نگاهی بیندازد، چرا که هیچکسی طاقت زیبایی تو را ندارد.
هوش مصنوعی: بر روی ورقهای زیبای چهرههای زیبا، با خط زیبا، چند آیه از کتاب تو نوشته شده است.
هوش مصنوعی: بر اساس آبرو و حیثیت تو قسم میخورم که جانم به خاطر عشق تو در حال سوختن است و دل من در آتش اشتیاقی فرو رفته که ناشی از زیبایی توست.
هوش مصنوعی: ای دل، همیشه احساس تو به سمت ماست و هیچکس دیگری را به خود جذب نمیکند.
هوش مصنوعی: چگونه ممکن است کسی به جز ما به عظمت و بزرگی چهرهات دسترسی پیدا کند، در حالی که تو بسیار والامرتبه هستی؟
هوش مصنوعی: خورشید در شرق و غرب بارها طلوع و غروب کرده است، تا اینکه وقتی به سوی مغرب رفت، چهرهات را مشاهده کرد.
هوش مصنوعی: سحرهای زیبای او هیچ حد و مرزی ندارد، و ناز و عشوههای موهای او نیز بیپایان و بینهایت است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میان چرخ و میان ملاعبش گه لعب
جهان و ملک جهان هر دود ا و یک ندبست
فراق او ز زمانی هزار روز آرد
افروختگان وصال همیگویند:
بلای او ز شبی صد هزار سال کند
سرای پرده وصلت کشید روز نواخت
ز تست نصرت اسلام از آن فلک خوانده است
حسام دولت و دین و علاء اسلامت
مبند دل به عروس جهان تو از شهوت
اگر چه در سر زلفش هزار دلبندیست
ندای غیب به جان تو میرسد پیوست
که پای در نه و کوتاه کن ز دنیی دست
هزار بادیه در پیش بیش داری تو
تو این چنین ز شراب غرور ماندی مست
جهان پلی است بدان سوی جه که هر ساعت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.