دل شد اندر پیچ و تاب حلقه گیسوی اوست
پیچ و تاب حلقه ی گیسوی او بی انتهاست
در سر زلفش ندانم دل کجا افتاده است
تا کدامین موی دارد موی او بی انتهاست
هر کسی را هست راهی سوی او در هر نفس
راها در هر نفس زانسوی او بی انتهاست
ره بکویش هر که برد از وی برون ناید دگر
چون برون آید دگر چون کوی او بی انتهاست
بهر هر دل هر طرف مهراب دیگر مینهد
ابروش زان قبله ابروی وی بی انتهاست
طاقت نیروی بازویش کجا دارد دلم
زانکه دل بیطاقت و نیروی او بی انتهاست
مغربی را کوی دل اندر خم چوگان اوست
عرصه میدان برای کوی او بی انتهاست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.