ز روی ذات بر افکن نقاب اسما را
نهان به اسم مکن چهرۀ مسمّا را
نقاب بر فکن از روی و عزم صحرا کن
ز کنج خلوت وحدت دمی تماشا را
اگر چه پرتو انوار ذات محو کند
چو این نقاب بر افتد جمیع اشیا را
اگر چه ما و منی نیز جز توئی
تو نیست زماو من بِسِتان یک زمان من و ما را
اگر چه سایۀ عنقا مغربست جهان
و لیک سایه حجاب آمده است عنقا را
نقوش کثرت امواج ظاهر دریا
حجاب وحدت باطن بس است دریا را
فروغ چهرۀ عذرای خود نهان دارد
ز چشم وامق بیدل عذار عذرا را
نمی سزد که نهان گردی از اولو الابصار
که نور دیده تویی چشمهای بینا را
ز مغربی چو تویی ناظر رخ زیبات
نهان از و مکن ای دوست روی زیبا را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بررسی موضوعاتی همچون حقیقت وجود و ماهیت ذات میپردازد. شاعر از ما دعوت میکند تا از پردههای ظاهری و اسامی گذر کنیم و به عمق وجود و وحدت برسیم. او تأکید میکند که هرچند در ظاهر ممکن است ما و منی وجود داشته باشد، در واقع همه چیز تنها تجلیاتی از وجود واحد الهی است. شاعر همچنین به زیبایی و نورانی بودن این حقیقت اشاره میکند و میگوید از دیدگان بینا نمیتوان پنهان بود، چرا که خود حقیقت، نور و روشنی است. در نهایت، از دوست میخواهد که خود را از زیبایی و حقیقت پنهان نکند.
هوش مصنوعی: از چهرههای مختلف و نامهای گوناگون که بر روی حقیقت پوشیده شده، پردهبرداری کن، و به جای نامها، به خودِ واقعیت توجه کن.
هوش مصنوعی: صورت خود را مخفی کن و تصمیم بگیر که از گوشهی تنها و خلوت بیرون بیایی و لحظهای به تماشا بنشینی.
هوش مصنوعی: هرچند که نور ذاتی تمام چیزها را محو میکند، زمانی که این پرده کنار رود، تمام موجودات را خواهیم دید.
هوش مصنوعی: اگرچه ما و من در واقع جز تو نیستیم، پس بگذار یک زمانی من و تو را فراموش کنیم و به جای من و ما، فقط تو باشی.
هوش مصنوعی: هر چند که پرندهی افسانهای عنقا در غرب جهان ساکن است، اما وجود حجاب و پرده مانع از دیدن آن میشود.
هوش مصنوعی: نقوش و طرحهای مختلفی که بر روی سطح دریا بهخاطر امواج به وجود میآید، مانع از آن است که عمق و ذات واقعی دریا دیده شود.
هوش مصنوعی: عذرا، با زیبایی و چهرهاش، چیزی را از نگاه وامق پنهان دارد و به همین ترتیب، وامق هم تحت تأثیر چهرۀ عذرا قرار گرفته است.
هوش مصنوعی: شایسته نیست که از دیدگان خردمندان پنهان بمانی، زیرا تو خود نوری هستی که روشنیبخش چشمهای بینا هستی.
هوش مصنوعی: اگر تو به زیبایی چهرهات نگاه کنی، از طرف غرب که هستی، پنهانش نکن و اجازه بده که به نمایش در بیاید. ای دوست، نگذار زیباییات نادیده بماند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مشابهیابی بر اساس وزن و قافیه
دو زلف تو صنما عنبر و تو عطاری
به عنبر تو همی حاجب اوفتد ما را
مرا فراق تو دیوانه کرد و سرگردان
ز بهر ایزد دریاب مر مرا یارا
بمان بر تن من زلف عنبرینت که هست
[...]
اسیر شیشه کن آن جنیان دانا را
بریز خون دل آن خونیان صهبا را
ربودهاند کلاه هزار خسرو را
قبای لعل ببخشیده چهره ما را
به گاه جلوه چو طاووس عقلها برده
[...]
اگر تو فارغی از حال دوستان یارا
فراغت از تو میسّر نمیشود ما را
تو را در آینه دیدن جمال طَلعت خویش
بیان کند که چه بودَست ناشکیبا را
بیا که وقت بهارست تا من و تو به هم
[...]
به سرنمی شود از روی شاهدان ما را
نشاط و خوش دلی و عشرت و تماشا را
غلام سیم برانم که وقت دل بردن
به لطف در سخن آرند سنگ خارا را
به راستی که قبا بستن و خرامیدن
[...]
زمانه حله نو بست روی صحرا را
کشید دل به چمن لعبتان رعنا را
هوای گل ز خوشی یاد می دهد، لیکن
چه سود چون تو فرامش نمی شوی ما را
ز سرو بستان چندین چه می پرد بلبل
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.