ای کائنات ذات ترا مظهر صفات
وی پیش اهل دیده صفات تو به ز ذات
تا روی دلفریب تو آهنگ جلوه کرد
شد جلوه گاه روی تو مجموع کاینات
تا آفتاب حسن و جمالت ظهور کرد
ظاهر شدند جمله ذرات ممکنات
از بس که ابر فیض تو بارید بر عدم
سر بر زد از زمین عدم چشمه حیات
خاک عدم نکرد ز آیات یکنظر
شد مورد تجلی واردات
ز صنام صومنات چو حسن تو جلوه کرد
شد بت پرست عابد اصنام سومنات
لات و منا ت را ز سر شوق سجده کرد
کافر چو دید حسن ترا از منات و لات
ای چرخ را بچرخ آورده عشق تو
از شوق تست جمله افلاک را برات
ایطفل لطف ایزد بیچون که چون توتی
هرگز ندیده دیده ابا و امهات
ای مخزن خزاین وی خازن امین
وی مشکل دو عالم و سر حل مشکلات
ای مرکز و مدار وجود و محیط خود
وی همچو قطب ثابت و چون چرخ بی ثبات
گر سوی تو سلام فرستم تویی سلام
ور بر تو من صلات فرستم تویی صلات
کی چون دهد ترا بتو آخر بگو مرا؟
ای تو ترا مزکی و تو ترا زکات
یا اجمل الجمال و یا املح الملاح
یا لطف اللطایف یا نکته النکات
یا اشمل ابمظاهر یا اکمل الظهور
یا برزخ البرازخ و یا جامع الشتات
هم گنج و هم طلسمی هم جسم و هم روان
هم اسم و هم مسما هم ذات و هم صفات
هم مغربی و هم مشرقی و شرق
هم عرش و فرش و عنصر افلاک و هم جهات
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به وصف و ستایش ذات الهی میپردازد که خود مظهر تمامی صفات زیبایی و کمال است. شاعر از طریق تصاویری از کائنات، ظهور و جلوههای پر از زیبایی و عشق را توصیف میکند. او بیان میکند که تمامی ذرات ممکنات تحت تأثیر فیض و زیبایی خداوند قرار گرفته و به زندگی و وجود دست یافتهاند. همچنین، شاعر در شعر خود عشق و جذابیت خداوند را به گونهای میستاید که تمام عالم به دور او میچرخد و هر چیزی در هستی، از جمله احساسات و ویژگیها، به نوعی به او مربوط میشود. شاعر در نهایت، به این نکته اشاره میکند که خود خداوند هم سلام و درود است و هم کمال مطلق، جامع تمام صفات و مظاهر زیبایی میباشد.
هوش مصنوعی: ای جهان، وجود تو نشانهای از صفات خداوند است و در نظر بینایان، صفات تو به ذات او نسبت داده میشود.
هوش مصنوعی: وقتی چهره زیبای تو نمایان شد، تمامی عالم به تماشای زیباییات مشغول گردید.
هوش مصنوعی: زمانی که زیبایی و جذابت مثل خورشید نمایان شد، همه ذرات موجودات به ظهور درآمدند.
هوش مصنوعی: به دلیل فراوانی بارش رحمت تو، عدم نتوانست خود را پنهان کند و از زمینِ بیحالی، جویبار حیات به وجود آمد.
هوش مصنوعی: خاک عدم، با نشانههای یکتایی، به موضوع تجلی و ظهور واردات الهی تبدیل شد.
هوش مصنوعی: وقتی زیبایی تو ظاهر شد، آنچنان تأثیری گذاشت که عابدی که به بتها ایمان داشت، به پرستش زیبایی تو روی آورد.
هوش مصنوعی: کافر به خاطر زیبایی تو، با شوق و اشتیاق برای لات و منات سجده کرد.
هوش مصنوعی: عشق تو سبب شده است که همه چیز در جهان به حرکت بیفتد و به دور تو بچرخد؛ همه اجزای آسمان تحت تاثیر شوق تو هستند.
هوش مصنوعی: ای کودک، لطف و رحمت خداوند بینظیر است، زیرا تو مانند پرنده توتی هستی که هرگز چشم والدینش چنین زیبایی را ندیدهاند.
هوش مصنوعی: ای خدای بزرگ که همه چیز را در خود داری و نگهدارندهاش هستی، ای کسی که مسائل سخت دنیای ما را حل میکنی و رازهای دشوار را برای ما روشن میسازی.
هوش مصنوعی: تو محور و مرکز هستی و محیط خودت هستی، مانند قطبی ثابت و در عین حال مثل چرخ وارهای ناپایدار.
هوش مصنوعی: اگر من به تو سلامی بگویم، تو خود سلام هستی و اگر بر تو درود بفرستم، تو خود درود هستی.
هوش مصنوعی: کی به تو میگوید که در پایان کلام، من چه باید بگویم؟ ای کسی که تو را تصفیه میکند و تو را زکات میدهد.
هوش مصنوعی: ای زیباترین زیباییها، ای دلنشینترین دلنشینها، ای لطیفترین لطافتها، ای نکتههای ناب و ارزنده.
هوش مصنوعی: این جمله به دنبال طلب یا درخواست ویژگیهایی از یک مقامی بلندمرتبه است. گوینده خواسته است که یا این مقام تمام ویژگیها و اوصاف را در بر بگیرد، یا به کمال و تمامیداشتن ویژگیها برسد، یا به عنوان نقطه اتصال و پیوند میان موجودات و مفاهیم مختلف عمل کند و یا به جمعآوری و وحدت چیزهای پراکنده و متفاوت بپردازد. به عبارتی، این متن تأکید بر طلب کمال و جمعآوری دارد.
هوش مصنوعی: این عبارت به مفهوم وجود یک حقیقت جامع و همهجانبه اشاره دارد که شامل عناصر مادی و معنوی، نام و مفهوم، و جوهر و ویژگیها میشود. به عبارتی، این حقیقت هم جسمانی و هم روحانی، هم شناخته شده و هم نامگذاری شده، و در مجموع نشاندهنده تنوع و وحدت در وجود است.
هوش مصنوعی: تو هم در مغرب هستی و هم در مشرق، همچنین در عرش و فرش و در عناصر آسمانی و همه جهات.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای روز عید خلق وز خلق را نجات
بر تو بخیر باد و سعادت شب برات
باشد بلی بخیر و سعادت برات تو
چون خلق را زعدل تو باشد زغم نجات
در دیده مروت و اندر تن خرد
[...]
جبار عرش و فرش و قدیم صفات و ذات
معبود مملکت ملک کون و کاینات
ذاتی قدیم بوده ولیکن نه از قدم
حیی همیشه زنده ولیکن نه از حیات
بر آسمان چو مشعله از قدرتش نجوم
[...]
هرگز ندید چشم جهان روی مکرمات
کوته نشد ز دامن کس دست حادثات
بر زایران نگشت گشاده در عطا
بر اهل فضل بسته نشد راه نایبات
بی مجد دین صفی سلاطین نجیب ملک
[...]
یک بوسه زان دو شکَرِ شیرین تر از نبات
ارزد به نزد من به همه ملکِ کاینات
خضر از کجا و خطِّ غبار تو از کجا
یک بوسه از لب تو و صد چشمه ی حیات
خواهد که احتراز کند از بلا خرد
[...]
ای دیده در شناختن حال کاینات
باید که باشدت نظری از سر انات
بنیاد کارها همه بر هفت و چار دان
نه از سر تهتک رأی از ره ثبات
زان هفت و زین چهار که مجموع یازده است
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.