آن که خود را مینماید در رخ خوبان چو ماه
میکند از دیده عشاق در خوبان نگاه
وانکه حسنش را بود از روی هر مرد ظهور
هست عشقش را دل عشاق مسکین جلوه گاه
عشقش از معشوق بر عاشق کند آغاز جور
تا که عاشق از بهای او بعشق ارد پناه
چون وجود این بانست و ظهور آن به این
این چو محو عشق گردد آن شود بی این تباه
عقد کثرت برنتابد پیش او باشد یکی
یوسف و گرگ و زایخا و عزیز و جاه و چاه
هم ننمایند انج در فروغ آفتاب
همچنان کز غایت نزدیکی خورشید و ماه
عشق او چون کرد با خود آنچه کرد و میکند
پس نباشد عاشق و معشوق را جرم گناه
خیمه بیرون زد پی اظهار خود سلطان عشق
تا که شد بر وحدتش برمثلیش کثرت گواه
تا نه بر کثرت بود موجومحیط وحدتش
پاک شست از لوح هستی اسم و رسم ما سواه
موج او خاشاک بود و مغربی را در ربود
از سر ره زانکه بود از بود او ناپاک راه
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ماه تیرست ای نموده تیره از روی تو ماه
می درین مه لعل روشن گردد ای مه می بخواه
وقت نعمتهاست لیکن نعمتی چون می مدان
جان بدین گفته که من گفتم گواه آید گواه
دل به می تازه ست تازه جان همی شادست شاد
[...]
صدهزاران سال میمون باد جشن مهرماه
بر شهنشاهی که دارد صدهزاران مهر وماه
بندگانش مهر و ماه اند وز فرخ طلعتش
روز ایشان هست فرختر ز جشن مهر ماه
یک تن است او از عدد وز نصرت و تایید هست
[...]
در سعادت همچنین آسوده بادی سال و ماه
از بزرگان و ز بزرگی مر ترا اقبال و جاه
هست دولت را اساس و هست ملت را پناه
حضرت خوارزمشاه و خدمت خوارزمشاه
خسرو عادل ، علاء دولت ، آن کز عدل اوست
هم خلایق را امان و هم شرایع را پناه
مسند خوارزمشاهی تا مسلم شود بدو
[...]
آنکه روی چرخ را زینت بانجم داد و ماه
داد ملک شرق را زینت بخیل شاه و شاه
شهریار شیردل خوارزمشاه آتسز که هست
در سر شمشیر او پیروزی دین الله
دولتی شاهی که بی کوشش سپهر از بهر او
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.