گه چو چنگم و گاه چو نی بنوازم
گه بهر ساز که سازی تو مرا میسازم
چون نیم در تو دمی در من بیچاره بدم
می نیاید بطرب هیچکس از آوازم
کبر و نازی که کنی بر من از آن مفتخرم
در میان همه عشاق از آن مینازم
عاشقی به زمنت کو که بوی پردازی
دلبری به ز توام کو که بوی پردازم
حسن مجموع بتان در نظرم میآید
چون نظر بر رخ زیبای تو میاندازم
چونکه هر لحظه ز تو حسن دگر میبینم
با تو هر لحظه از آن عشق دگر میبازم
شاهباز تو بدم، دست تو پروازم داد
باز بر دست تو آیم چو بخوانی بازم
بلبل روضه بستان و گلستان توام
هم بگلزار تو آیم چو دهی پروازم
مغربی نقطه آخر چو به اوّل پیوست
دیدم انجام من آنجاست که بود آغازم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بی تو چونان زغم هجر تو می بگدازم
که بگوشی نرسد صعب ترین آوازم
کشته عشق توام جای ملامت باشد؟
خود بدین زنده ام انصاف و بدین مینازم
چند بردوخته چشم از تو درم پرده خویش
[...]
از تو با مصلحت خویش نمیپردازم
همچو پروانه که میسوزم و در پروازم
گر توانی که بجویی دلم امروز بجوی
ور نه بسیار بجویی و نیابی بازم
نه چنان معتقدم کهم نظری سیر کند
[...]
به غم خویش چنان شیفته کردی بازم
کز خیال تو به خود نیز نمیپردازم
هر که از نالهٔ شبگیر من آگاه شود
هیچ شک نیست که چون روز بداند رازم
گفته بودی: خبری ده، که ز هجرم چونی؟
[...]
شوخ چشمیم کشد دل که کشد از نازم
همنی دار که خود را بر بار اندازم
من چو شمعم که گرم سوز به پایان برسد
سوختن پیش رخ دوست ز سر آغازم
پیش مردم اگر از دیده نیفتادی اشک
[...]
مدّتی تا به غم حال جهان می سازم
شرح حالی ز سر شوق همی پردازم
چون کبوتر بچه کاو در وطنش انس گرفت
به سر کوی تمنّای تو در پروازم
چند رانی من دلسوخته را از بر خویش
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.