امشب بت ما به نزد ما بود
ماهش به وبال مبتلا بود
در باغ وصال می گذشتم
گل در چپ و سرو راستابود
بیگانه کسی نبود، گر بود
دل محرم و دیده آشنا بود
هوش و دل و صبر باز آمد
این هرد دو سه چند گه کجا بود؟
از بیخودی آن زمان که دیدم
در یوسف خود پی بها بود
آورد خطی که تو غلامی
بالاش به راستی گوا بود
آن عیسی، اگر دمم ندادی
امید به زیستن کرا بود؟
در قبله طاق ابروانش
حاجت که بخواستم روا بود
می رفت، ولی از آب چشمم
زنجیر مسلسلش به پا بود
هنگام سحر کشیده گیسو
شب رفت، هنوز مه به جا بود
ناگه به چمن روان شد آن مه
چون سرو که بر سر گیا بود
در خواب غلط بماند خسرو
کاین خواب مرا نبود یا بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
صدیق به صدق پیشوا بود
فاروق ز فرق هم جدا بود
گر مایهٔ دهر جان فزا بود
زیرا که در او پری ما بود
مر پریان را ز حیرت او
هر گوشه مقال و ماجرا بود
عقلست چراغ ماجراها
[...]
وقتی دل ما ازان ما بود
واندر دل یار ما وفا بود
بیگانه چنان شد آن دل از من
گویی تو که سالها جدا بود
صد شکر که هم به کوی او ماند
[...]
حیدر که ستودۀ خدا بود
طاووس ریاض لافتی بود
چون در تو بس گرانبها بود
او را صدفی چنین سزا بود
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.