گر مایهٔ دهر جان فزا بود
زیرا که در او پری ما بود
مر پریان را ز حیرت او
هر گوشه مقال و ماجرا بود
عقلست چراغ ماجراها
آن جا هش و عقل از کجا بود
در صرصر عشق عقل پشهست
آن جا چه مجال عقلها بود
از احمد پا کشید جبریل
از سدره سفر چو ماورا بود
گفتا که بسوزم ار بیایم
کان سو همه عشق بد ولا بود
تعظیم و مواصلت دو ضدند
در فسحت وصل آن هبا بود
آن جا لیلی شدست مجنون
زیرا که جنون هزار تا بود
آن جا حسنی نقاب بگشود
پیراهن حسنها قبا بود
یوسف در عشق بد زلیخا
نی زهره و چنگ و نی نوا بود
وان نافخ صور مانده بیروح
کان جا جز روح دوست لا بود
در بحر گریخت این مقالات
زیرا هنگام آشنا بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
صدیق به صدق پیشوا بود
فاروق ز فرق هم جدا بود
امشب بت ما به نزد ما بود
ماهش به وبال مبتلا بود
در باغ وصال می گذشتم
گل در چپ و سرو راستابود
بیگانه کسی نبود، گر بود
[...]
حیدر که ستودۀ خدا بود
طاووس ریاض لافتی بود
چون در تو بس گرانبها بود
او را صدفی چنین سزا بود
تاآینهروبروی ما بود
گلچین بهار کهربا بود
یاد دم عشرتی که چون صبح
آیینهٔ ما نفسنما بود
فریاد شکستهرنگی ما
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.