هر سو که با هزار کرشمه خرام تست
صد دل فتاده پیش به هر نیم گام تست
وه آن تویی و یا مه گردون و یا خیال
ماهی که گاه گاه به بالای بام تست
جانم فدای زلف تو آندم که پرسمت
کاین چیست موی بافته، گویی که دام تست
خود را ز تو سلام کنم زان همی زیم
میرم ازین گمان نبرم کاین سلام تست
مستی گرم تمام بسوزد عجب مدار
زینسان که دل به پختن سودای خام تست
چون می کشی مرا ز کف خویش بیش ازین
یک جرعه ای بریز که ای کشته شام تست
خونم نگین نگین که فرو می چکد ز چشم
بر هر نگین ز کلک وفا نقش نام تست
جانی که هست در کف اندیشه ها گرو
بر رخ ز خون قباله نوشتم که نام تست
خسرو که هندوانه سخن کج کج آورد
یک خنده کن وظیفه او، چون غلام تست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف زیبایی و جذابیت معشوق میپردازد و با استفاده از تصاویری خیالانگیز، عشق و وابستگی خود را به او بیان میکند. شاعر به توصیف زلف و چهره معشوق میپردازد و احساساتی چون دلباختگی و شیدایی را به تصویر میکشد. همچنین، شاعر به خنکای عشق و تأثیر آن بر وجود خود اشاره میکند و از لحظهای یاد میکند که دیگر نمیتواند از عشقش دور بماند. در نهایت، شعر به نوعی تمثیلی از تلاش برای به دست آوردن عشق و ارزشمندی آن تبدیل میشود.
هوش مصنوعی: هر جا که قدم میگذاری و با زیبایی و ناز و کرشمه خود میروی، هزار دل در حال پرتاب شدن به سویت هستند و در هر قدمی که برمیداری، دلها به پیشوازت میآیند.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی از توصیف یک عشق یا معشوق میگوید. در آن به تصویری از یک ماه زیبا و درخشان اشاره میشود که گهگاهی بر بام انسان میتابد و وجود او را روشن میکند. گویی معشوق همچون ماهی است که زندگی و دل را پر از روشنی و زیبایی میکند.
هوش مصنوعی: جانم فدای موهای تو میشود وقتی از تو بپرسم که این چه نوع مویی است که بافتهای، انگار که این موی بافته به دام تو پیوسته است.
هوش مصنوعی: من خودم را به خاطر تو سلام میکنم، و به خاطر این احساس عمیق به تو، گویی در حال ترک کردن دنیا هستم. اما هیچ شکی ندارم که این سلام از جانب تو هم هست.
هوش مصنوعی: مستی و شوق عمیق میتواند همه چیز را بسوزاند. تعجب نکن که دل تو به خاطر خیالات نپخته و خامت در حال سوختن است.
هوش مصنوعی: وقتی مرا از دست خودت میکشی، بیش از این یک جرعه به من بده، چون من به خاطر عشق تو جان سپردهام.
هوش مصنوعی: چشمهایم از اشک به گونهای میریزد که هر قطرهاش مثل نگینی زیباست. این اشکها نشاندهنده عشق و وفاداری من به توست و هر نقش و علامتی که در آن میبینم، نام تو را به یادم میآورد.
هوش مصنوعی: جان من که در دست اندیشههاست، بر چهرهام از خون خود پیمانی نوشتهام که نام تو در آن است.
هوش مصنوعی: خسرو، که صحبتهای نادرستی مطرح میکند، با یک لبخند باید وظیفهاش را انجام دهد، زیرا او در مقام خدمت گزار توست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
ای صاحبی که خطبه دولت بنام تست
کوس شهنشهی زده بر طرف بام تست
جام جهان نمای دل تست و شاه را
اندر جهان نظر بنمودار جام تست
دلرا بجای جام نمودی بچشم شاه
[...]
بر من ز عشق دوست بنوعی قیامتست
جانم ز عشق در همه عالم علامتست
از روزگار خویش مرا صد شکایتست
وز دوستان خویش مرا صد ملامتست
گردل قبول نیست که کردم فدای تو
[...]
شاها تویی که خواجه گردون غلام تست
هر کار کان به کام تو باید به کام تست
ایام وقتی ار نفسی زد به توسنی
اکنون چو بندگان سر افکنده رام تست
تا نفخ صور رسته شد از زخم حادثات
[...]
آن سروناز بین که چه خوش راست قامتست
چون بگذرد به باغ ز قدّش قیامتست
هرکس که صبحدم نظری کرد بر قدش
تحقیق شد که عاقبتش بر سلامتست
چون بگذری به ناز به بستان سرای دل
[...]
دارم شبی، که دوزخ از آن شب علامتست
از روز من مپرس، که آن خود قیامتست
یارب! ترحمی، که ز سنگ جفای چرخ
ما دل شکسته ایم و زهر سو ملامتست
بر آستان عشق سر ما بلند شد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.