آمد بهار و سرو بر آراست قامتی
گل بر کشید بحر طرب را علامتی
گردیده باد بر سر آن سرو جان من
گردان چو باد گرد بر آن سرو قامتی
قد قامت الصلوة مؤذن زند به صبح
من نیم شب شوم به قد یار اقامتی
او در خرام و انبهی جان به گرد او
حشری ست گوییا که روان با قیامتی
تاراج غمزه هاش در آمد به شهر و کو
در خانه ای نماند متاع سلامتی
هم خون عاشقان گنهش را شفیع باد
چون نیستش ز کردن خونها ندامتی
ای پندگوی، در گذر از پند بیدلان
دانی که مست را نبود استقامتی
گفتار خویش بیهده ضایع چه می کنی؟
در حق گمرهی که نیرزد سلامتی
داغم نهاد بر دل و در جانیم هنوز
به زین مخواه سوختگان را غرامتی
صد فتنه ز آب دیده نوشتم بر آستان
خسرو برو نخواند ز بیم شئامتی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به بهار و زیباییهای آن اشاره میکند و از سرو و گل به عنوان نمادهای عشق و زندگی استفاده میکند. او ابراز میکند که با آمدن بهار، دلش نیز به حالتی جدید و شاداب درآمده است. همچنین به عشق و غم از دست رفتن معشوقهاش اشاره کرده و میگوید که هیچ چیز نمیتواند سلامتی او را بازگرداند. شاعر به حالت مستی و بیخبری از واقعیات زندگی نیز اشاره میکند و تاسف میخورد که به جای فکر کردن به آینده، به یاد گذشته و دردهایش نشسته است. در پایان، او از دردهایش و فتنههایی که در دل دارد، سخن میگوید.
هوش مصنوعی: بهار فرا رسید و درختان سرو را آراسته و زیبا کرد، و گلی شکفته شد که نشانی از شادی و سرور است.
هوش مصنوعی: به خاطر آن سرو که جانم را خوش میآورد، همچون باد بر آن سرو که قامتش زیباست، میچرخم و میگردم.
هوش مصنوعی: نماز برپا شده است، و مؤذن صبح را به دل من میآورد. من در نیمه شب میشوم و به اندازه قد یارم استقامتی دارم.
هوش مصنوعی: او در حال راه رفتن و با زیباایی خاصی که دارد، طوری به نظر میرسد که اطرافش جشنی بزرگ برپا شده است، گویی که روحش در حال تجربهای شگرف و عظیم است.
هوش مصنوعی: زیبایی و جذابیت چشمها و حالتهای او باعث شده که در شهر و کوی، جایی برای آرامش و سلامتی باقی نماند.
هوش مصنوعی: خونی که عاشقان به خاطر او ریخته شده، شفاعتکننده باشد، زیرا او از کار خود پشیمان نیست و از ریختن خونها احساس ندامت نمیکند.
هوش مصنوعی: ای نصیحت کننده، آیا میدانی که دیوانهها توانایی ایستادگی ندارند؟ پس وقتی از نصایح آنها عبور میکنی، نباید اهمیت بدهی.
هوش مصنوعی: چرا وقت خود را بیهوده تلف میکنی؟ برای کسی که ارزش سلامتیات را ندارد، این کار درست نیست.
هوش مصنوعی: درد و غمی که بر دل من نشسته هنوز در جانم وجود دارد. پس از این، نخواهید که برای سوختگان غرامتی پرداخت شود.
هوش مصنوعی: من به خاطر درد و غم زیاد هر چیزی که در دل دارم را بر درگاه پادشاه نوشتم، اما او از ترس مشکلات و عواقب ناگوار به این نوشتهها توجهی نمیکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نز خلق هیچ کار مرا استقامتی
نز هیچ دوست، شرط وفا را اقامتی
از چرخ بی ثبات و زخورشید بی نوال
دارم چو ذره شخصی و چون چرخ قامتی
نه اشک میغ را چو بنانم عذوبتی است
[...]
چون بگذرد به شهر چنین سرو قامتی
از هر طرف ز خلق برآید قیامتی
عالم چنان ملاحت حسنت فروگرفت
کز هیچ کس امید ندارم سلامتی
در دور چشم مست تو هشیار کس نماند
[...]
تا در جهان پدید بود سرو قامتی
ما را ز عاشقی نبود استقامتی
مستیم تا به روزِ قیامت ز جام عشق
بل گر بود ز بعد ِ قیامت قیامتی
هم دوستان دهند به شفقت نصیحتم
[...]
هر جا که هست چون تو گلی سرو قامتی
از بلبلان خسته برآید قیامتی
گر جان و دل بروی تو ایثار کردمی
باشد که نی کند دل و جانم غرامتی
ناصح ندیده چهره لیلی چرا کند
[...]
برخاست از قیام تو ز آنسان قیامتی
کآن را بود قیام قیامت علامتی
بی بند برده ای دل و بی تیغ کرده خون
بی دعوی امامت از اهل کرامتی
در پای رفت جان و سر از دست دل مرا
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.