یک ره بکن ز غمزه خونین اشارتی
کافتد ز فتنه در همه آفاق غارتی
چندین به شهر دزدی دلها کجا شود؟
در دیده گر ز چشم تو نبود اشارتی
آن را که می کشی، به ازین نیست خونبهاش
از سر کنیش زنده، گر آیی زیارتی
گر بی رخت عمارت عمرم کند سپهر
بادا خراب، یارب ازینسان عمارتی
گویند دوست وعده به شمشیر می کند
آن بخت کو که یابم از ایشان بشارتی
من وصف آن جمال چگونه کنم که هیچ
فیروزمند نیست بر آنم عبارتی
عشق آتش است، خسرو، اگر سوزدت مرنج
دانی که آتشی نبود بی حرارتی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به بازی طعنهآمیز عشق و زیبایی اشاره میکند. او از نگاه معشوقی خونین و فتنهانگیز سخن میگوید که به دلها آسیب میزند. شاعر از ناتوانی در توصیف زیبایی معشوق شاکی است و میگوید این زیبایی فراتر از کلمات است. همچنین اشاره میکند که عشق مانند آتش است و اگرچه ممکن است سوزاننده باشد، اما برای آتش عشق دلیلی برای ترس وجود ندارد. به طور کلی، شاعر از درد و لذت عشق و زیبایی معشوق مینویسد و عواطف پیچیدهاش را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: به طرز جالبی، با یک اشارهی زیبا و دلفریب، باعث ایجاد آشفتگی و ناآرامی در جهان میشوید.
هوش مصنوعی: چندین بار دلها در شهر دزدیده میشوند. اگر در چشم تو نشانی نباشد، چه جایی میتواند برود؟
هوش مصنوعی: هرگاه کسی را به قتل برسانی، بهتر است که خونبهای او را بپردازی و اگر میخواهی به زندهاش گواهی دهی، باید به زیارتش بروی.
هوش مصنوعی: اگر زندگیام بدون تو و بدون زیباییات به پایان برسد، ای خدا، چه خوب که آن زندگی را خراب کند.
هوش مصنوعی: میگویند که دوست با تهدید به شمشیر وعده میدهد، کاش آن بختی داشتم که از این افراد نشانهای خوش یابم.
هوش مصنوعی: چگونه میتوانم زیبایی آن چهره را توصیف کنم وقتی که هیچ توانی برای بیان آن ندارم؟
هوش مصنوعی: عشق مانند آتش است، خسرو، اگر تو را بسوزاند، ناراحت نشو، زیرا هیچ آتش و حرارتی بدون وجود گرما وجود ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای قاصر از ستایش تو هر عبارتی
آصف نکرد چون تو برونق وزارتی
از مدحت تو روی هنر را طراوتی
وز جود تو ریاض کرم را نضارتی
برده ز رای روشن و از کلک تیره ات
[...]
ساقی بده شراب که دارم بشارتی
زآن چشم شد بخوردن خونم اشارتی
چشمان تو مدام بیغمای دین و دل
ترکان اگر زدند بسالی بغارتی
تلخی صبر بر که خوری شربت وصال
[...]
ای دل بیا برای تو دارم بشارتی
ابروی یار کرده به قتلت اشارتی
گفتم که بوسه ای ز لبت نذرما نما
دشنام داد لیک به شیرین عبارتی
دادیم جان بهیار و خریدیم بوسه ای
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.