مرا در آرزویت غم ندیم است
به تو گر نیست روشن، حق علیم است
به خاک پای تو خوردیم سوگند
از آن معنی که سوگندی عظیم است
چو دل با ابرویت پیوسته بودم
از آن بیچاره مسکین دل دو نیم است
چه دریاهای خون دارم به دل من
یقین در جان من در یتیم است
بدان رو عشق می ورزم دگر فاش
مرا از طعنه مردم چه بیم است
اگر اشکم به هر سویی روان است
ولی دل بر سر کویت مقیم است
چو غنچه باش خسرو، در جگر خون
اگر مقصودت از زلفش نسیم است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ز رشک نام او عالم دو نیم است
که عالم ، یکی او را دو میم است
تو دری گر یتیمی این چه بیم است
که در را بهترین وصفی یتیم است
فراق دوستان کاری عظیم است
چه میگویم که دردی بس الیم است
اگر چه دوست با ما نیست یک دم
وصالش مونس و هجران ندیم است
اگر هجران، خیالش همنشین است
[...]
گرفته در بر اندام تو سیم است
برادر خوانده زلفت نسیم است
از آن زلف سیه بر مشکن آن را
بنا گوش ترا در یتیم است
به رعنایی چنین مخرام، غافل
[...]
پس از وی همچو عرجون قدیم است
ز تقدیر عزیزی کو علیم است
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.