آنی که از کرشمه و نازت سرشتهاند
نقشی چو تو ز کلک قضا کم نوشتهاند
جان سودهاند ریخته در چشمه حیات
تا زان خمیر مایه لعلت سرشتهاند
عنابهای ترک ازان میچکد نبات
پیش لب تو خشک و ترش رو چو کشتهاند
گر پرتوی ز روی تو بر صالحان فتد
در حال سایه گیر بسان فرشتهاند
عشاق را به جز جگر خسته بر نداد
زان دانههای دل که به کوی تو کشتهاند
از بهر کام دل چه تنم بر در تو، چون
در پود چرخ تار مرادی نرشتهاند
خسرو ازان به چاه زنخدان تو فتاد
کش پیش دیده پرده تقدیر هشتهاند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و جذابیت کسی اشاره میکند که از نظر شاعر از دیگران متمایز است. شاعر با توصیف معشوق، او را مانند نقشی بینظیر و خاص از قضا میداند. او بیان میکند که جان عاشقان در عشق به این معشوق فدای او شده و از چشمه حیات او بهرهمند گشتهاند. شخصیت معشوق به حدی جذاب است که حتی درخششش میتواند بر صالحان تأثیر بگذارد و به آنان حالت فرشتهوار بدهد. بهعلاوه، عشق به این معشوق باعث میشود که عاشقان درد و رنج بسیاری متحمل شوند. در انتها، شاعر به تصویری از خسرو اشاره میکند که به خاطر این عشق به چاه زنخدان معشوق افتاده است، که نشاندهنده عمق عاشقانه و تقدیر محتوم در عشق است.
هوش مصنوعی: در اینجا بیان شده که زیبایی و جذابیت تو به قدری خاص و منحصر به فرد است که نمیتوان حتی یک نقش مشابه از آن با تواناییهای دیگران آفرید. به عبارت دیگر، تو انقدر دلربا و جذابی هستی که در جهان، هیچ چیزی مشابه تو وجود ندارد.
هوش مصنوعی: افراد جان خود را فدای زندگی کردهاند تا از خمیری که ماده اصلی تو را شکل داده، ارزش و زیبایی بسازند.
هوش مصنوعی: مغزهای رسیده از درختان ترک، در کنار تو به قدری شیرین و خوشعطر هستند که میوهها و گیاهان دیگر در مقایسه با آنها بیمزه و بیفایده به نظر میرسند. تو با چهرهی عبوس و بیاحساس خود، همچون کسی که به مرگ راضی شده، همه چیز را تحتالشعاع قرار میدهی.
هوش مصنوعی: اگر نوری از روی تو بر نیکان بیفتد، در حالتی مانند سایه، به مانند فرشتگان خواهند بود.
هوش مصنوعی: عشاق به جز درد و رنجی که در دل دارند، از چیز دیگری نمیگویند، زیرا همان دانههای دلشان که در مسیر تو قربانی شدهاند، تنها یادآوری از شادیها و غمهایشان است.
هوش مصنوعی: برای رسیدن به آرزوها و خوشبختیام، مانند سختی که از حرکت چرخ زندگی بر جانم میآید، در درگاه تو ایستادهام.
هوش مصنوعی: خسرو به خاطر زیبایی و جذابیت تو به چاه عشق افتاده است، زیرا تقدیر و سرنوشت در برابر چشمانش را پردهپوشی کردهاند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سر تا قدم به آب حیاتت سرشتهاند
دلها مثال نقش تو بر جان نبشتهاند
گر زاهدان صومعه بینند صورتت
عاشق شوند بر تو وگر خود فرشتهاند
رویی چنین به حسن و لطافت ندیدهام
[...]
خاک تو را ز آب لطافت سرشتهاند
در وی به غیر تخم سعادت نکشتهاند
جانهای عاشقان تو ز آنروی چون پری
دیوانه میشوند اگر خود فرشتهاند
بر صفحهٔ عذار تو خطی به دود دل
[...]
روز ازل که طینت آدم سرشته اند
بر صفحه دلم غم او را نوشته اند
عاشق شدی، هرآینه باید جفا کشید
بر می دهد بلی به زمین هر چه کشته اند
ای زاهدان چو منع من از عشق می کنید
[...]
ز آب حیات مشک خطا را سرشتهاند
گرد لب تو آیت رحمت نوشتهاند
من که و کاخ عیش، که خشت وجود من
از خاک رنج و چشمه محنت سرشتهاند
هرگز به آب و رنگ تو نشکفته غنچهای
[...]
خوبان که فرق تاقدم از جان سرشته اند
مردم کشند اگرچه بصورت فرشته اند
در کوی گلرخان پی خواری کشان عشق
یک گل زمین نماند که خاری نکشته اند
زخم بتی است هر سر مویم که بر تن است
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.