گنجور

 
کمال خجندی

ای سراپرده سلطان خیالت دل ما

کرده درد و غم تو خانه در آب و گل ما

سر به فردوس نیاریم چو زلف تو فرود

تا به خاک سر کوی تو بود منزل ما

مشکل ما دهن تست که هست آن یا نیست

جز به منطق لب تو حل نکند مشکل ما

شمع خود را سزد ار بر نکشد چون قندیل

شب چو از طلعت خود نور دهی محفل ما

بکن ای شیخ دعایی که بمیریم همه

تا دگر ننگ چنین خون نکشد قاتل ما

دیده چندانکه براند سخن از گوهر اشک

یار در گوش نیارد سخن نازل ما

دید سیل مژه در پیش کمال آن مه و گفت

در به دامن برد ار گریه کند سائل ما

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
جامی

خار غم بیخ فرو برده در آب و گل ما

غنچه کم خاسته زین خار چو پر خون دل ما

بس که در راه تو ای کعبه جان گریانیم

بر سر آب چو کشتیست روان محمل ما

شب برد ناله ما خواب رفیقان سفر

[...]

امیرعلیشیر نوایی

غیر خوناب نیابند به جان و دل ما

گوییا عشق به خون کرد مخمر گل ما

از ره عشق گذشتن نشد ای پیر طریق

تا که شد کوی خرابات مغان منزل ما

مشکل ما همه باشد ز خمار ای ساقی

[...]

واعظ قزوینی

شده با نیک و بد آیینه دل خوش گل ما

خویش را بشکند آنکس که خورد بر دل ما

سرکشی بسکه به ما خسته دلان دشوار است

سبحه سان سر نزند دانه ما از گل ما

سخن از آتش رخسار کسی میگذرد

[...]

رضاقلی خان هدایت

دارد آن لحظه فراغ از غم عالم دل ما

که سر کوی خرابات بود منزل ما

بوی حسرت شنود تا ابد ار بوید کس

هر گیاهی که پس از مرگ دمد از گل ما

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از رضاقلی خان هدایت
صغیر اصفهانی

شکرلله که شده جای تو اندر دل ما

بعد از این هیچ نباشد به میان حایل ما

فخر ما خاک نشینان به ملایک این بس

که زدی خیمه تو ای شاه در آب و گل ما

هر کسی حاصلی از عمر جهان دارد و نیست

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه