شمارهٔ ۶۳۲
رفت بار من و بگذاشت مرا با دل ریش
آشنا ناشده بیگانه شد از عاشق خویش
نوش ناکرده هنوز از می وصلش جا می
خوردم از فرفت او بر دل ریش این همه نیش
قاصدی کو که بیارد خبر از آمدنش
تا فرستم بر او جان و دل رفته ز پیش
اگر تکبر کند و تازه به من می رسدش
ارزانکه او محتشم است و من مسکین درویش
آن کمان گوشه ابرو چه بلائیست زهی
که برآورد مرا راست چو تیر از همه کیش
جای آنست کز اندیشه دوری تو باز
سر بر آرد به جنون عقل من دور اندیش
جمع بود از تو پراکنده دلیهای کمال
باز رفتی و پراکنده نمک بر سر ریش
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...