از بار دین و دنیا باشد مراد هر کس
میگوی هر چه خواهی من بار خواهم و بس
جان دید آن رخ آنگه دانست کز چه سوزد
این نکته جز در آتش روشن نگشت برخس
گر می کشد کسائرا نزدیک خود چو بیند
از پیش او نخواهد رفتن کسی ازین پس
گونی رسی به آن لب گر جان به لب رسانی
گو جان تشنه ما زین آرزو به لب رس
دور از نو ما غریبان گر بی کسیم شاید
چون نیستیم همدم جز با رقیب ناکس
عکس جمالت افتد گه گه بکوی دلها
چون پرتو تجلی بر وادی مقدس
زید کمال خرقه بر قامتی که آید
در چشم همت او یکسان پلاس و اطلس
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعری است که به موضوعات مختلفی از جمله بار دین و دنیا، عشق، و سوز و گداز دل میپردازد. شاعر بیان میکند که هر کس هدف و بار خاص خود را دارد و در این راه سختیها را تحمل میکند. او به عشق و زیباییهای خداوند اشاره میکند و از حسرت دوری از معشوق سخن میگوید. همچنین به این نکته اشاره میشود که در این دنیا ممکن است فردی تنها باشد و همدمی نداشته باشد، اما زیبایی معشوق همیشه در دلها باقی میماند. در نهایت، شاعر با استفاده از نمادهایی نظیر خرقه و قامت، به برابری ارزشها در چشم افراد اشاره میکند.
هوش مصنوعی: هر کسی از زندگی و مسئولیتهایش معنا و هدف خاصی دارد. میتوانی هر چیزی که میخواهی بگویی، اما من تنها پیگیر بار و مسئولیت خودم هستم و بس.
هوش مصنوعی: روح و جان، زیبایی آن چهره را که دید، فهمید که این احساس سوزان از چه روست؛ تنها در آتش عشق است که این راز روشن میشود.
هوش مصنوعی: اگر کسی به کسایی نزدیک شود و او را ببیند، دیگر هیچکس از آنجا نمیرود.
هوش مصنوعی: اگر به لبهای آن معشوق گونی رسی داری، بدان که جان ما از این آرزو به لب رسیده است.
هوش مصنوعی: اگر ما دور از دیگران تنها و بیکسی هستیم، شاید به این دلیل باشد که همدمی جز رقیب بیارزش نداریم.
هوش مصنوعی: هر از گاهی تصویر زیبایی تو در دلها نمایان میشود، مانند نور تجلی که بر سرزمین مقدس میتابد.
هوش مصنوعی: زید به دنبال کمال است و برای او، چه لباس سادهای باشد و چه لباس گرانقیمت، همه به یک اندازه هستند؛ یعنی او به چیزهای ظاهری اهمیت نمیدهد و به ارزش واقعی آنچه در درون است، بیشتر اهمیت میدهد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای خورده کوب سقفت ایوان چرخ اطلس
خم گشته زیر طاقت نه طارم مقرنس
ای درجوار قدرت این چنبر مدور
وی در حریم جاهت این عالم مسدس
حیرت زده زحسنت این قبه مزخرف
[...]
ای روترش به پیشم بد گفتهای مرا پس
مردار بوی دارد دایم دهان کرکس
آن گفته پلیدت در روی شدت پدیدت
پیدا بود خبیثی در روی و رنگ ناکس
ما راست یار و دلبر تو مرگ و جسک میخور
[...]
ساقی به می بر افروز امشب چراغ مجلس
خلوت بساز خالی از زاهد موسوس
زاهد ز دیده تر منبر نشین و خشکی
پیوسته هر دو با هم گویند رطب و با بس
بار رهست دفتر دستار نیز بر سر
[...]
امروز روز یاری است از بانوان بیکس
از کودکان نورس
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.