شمارهٔ ۵۸
دوش رسیدم به گوش از لب جانان خطاب
ای دل اگر عاشقی دیده پوشان ز خواب
پیش خیالت که هیچ دور مباد از نظر
خواب چه باشد که نیست چشم جهان بین به خواب
بسکه لطیف است آن عارض نازک به رو
چونکه نظر می کنی می چکد از دیده آب
تا به صدارت نشست عشق تو در سینه ام
شد هوس آباد دل از ستم او خراب
را در حق ما ای رقیب هرچه تو خواهی بگوی
نیست به همچون نونی به ز خموشی جواب
بی تو نباشد ثبات هستی ما را بلی
ره نگردد بدید تا نبود آفتاب
حاصل تقوی و زهد در سر رندی کمال
کردی و سر بر نکرد همچو حباب از سراب
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...