گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
کمال خجندی

گر بری چون سر زلف این دل سودایی را

با پای بوس تو کشد این دل شیدایی را

من ازین در نروم زانکه بجانی نرسد

هیچ‌کاری به طلب عاشق هر جایی را

روی ننموده گرفتم که روی از بر ما

به کجا می‌بری این خوبی و زیبایی را

چه ورنها که کهن کرد به دفتر گل سرخ

تا بیاموخت ز رویت چمن‌آرایی را

خار مژگان منگر پای بنه بر سر چشم

که زیانی نرسد از مژه بینایی را

روی زاهد نکند آرزو این چشم نرم

میل خشکی نکند مردم دریایی را

در نگیرد دمت ای ناصح دانا به کمال

تا بر آتش ننهی دفتر دانایی را

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode